سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مجله اینترنتی فرهنگی روستای مازغ بالاشهرستان میناب

انشاالله ماهم

 

به اندازه آن بسیجی لیاقت

 

وفاداری به رهبرمان راپیدا می کنیم

 

که درآخرین لحظات زندگیش درخط مقدم

 

پشت بی سیم می گفت:

 

 

 

عراقی ها خاکریز را فتح کرده اند وتیرخلاص می زنند

 

 

باید موج بی سیم را تغییر دهم

 

ولی سلام مارا به امام برسانید

 

 هرکاری ازدستمان بر می آمد کردیم ....  

 

و بگویید 

 

از ما راضی باشد


[ جمعه 95/7/30 ] [ 9:29 عصر ] [ اسحق رنجبری درویش ]

ه راستی، چه ارتباطی میان این دو کوکب درخشان آسمان ولایت - که ملک و ملکوت، عرش و فرش همه از یگانگی آن دو سخن می‌گویند - وجود دارد. هر کجا حسین علیه السلام است، مهدی (عج) نیز هست و هر کجا مهدی (عج) است، حسین علیه السلام نیز هست. ذکر و نام آن یکی، با یاد و نام دیگری قرین و عجین است.

مقدمه از نوای غریبانه استغاثه امام حسین (ع)، سال‌ها و قرن‌ها می‌گذرد، اما انعکاس آن را می‌توان در لحظه لحظه تاریخ به گوش جان شنید، این فریاد نه تنها رو به خاموشی و افول نگذاشته، بلکه هر روز رساتر و پرصلابت تر، خروش و جوشش آزادگان عالم را افزوده است.

گویا امام حسین (ع) سال‌ها و قرن‌ها چشم به راه دوخته و به انتظار نشسته است; تا امام عصر (عج)، ندایش را پاسخ گوید; پرچم بر زمین مانده‌اش را به دوش گیرد; داغ‌های کهنه‌اش را التیام بخشد و آرمان‌های بلندش را لباس تحقق بپوشاند.

روز ظهور، هنگام پاسخ به استغاثه مظلومانه امام حسین (ع) است و حضرت مهدی (عج) پاسخ دهنده آن. در این گستره بی انتها و افق‌های دور آن، کسی به خروش و التهاب فرزندش که برای رسیدن آن روز، گذر آرام آرام و جانکاه لحظه‌ها را به تماشا می‌نشیند و روزها و سال‌ها را با چشمان منتظرش بدرقه می‌کند وجود ندارد.

به راستی چه رمزی مهر سکوت بر لبان بسته و چه سری در این میان رخ پنهان کرده است؟ چرا یاد امام حسین (ع) همیشه و همه جا، همراه و هم پای یاد حضرت مهدی (ع) است؟ چرا هر جا سخن از حسین (ع) است، نام حضرت مهدی (ع) نیز رخ می‌گشاید؟ چرا عاشورا روز «ظهور» است و یاد حسین (ع) آغازین کلام مهدی علیه السلام...؟

 

گرچه بررسی و تحلیل این پیوستگی‌ها و نیز نتایج و آثار آن، مجالی دیگر و فرصتی فراخ تر می‌طلبد و گشودن گره اسرار این پیوستگی‌ها، دل‌هایی راز دان و جان‌هایی آگاه از آن اسرار را می‌طلبد.


[ جمعه 95/7/30 ] [ 4:18 عصر ] [ اسحق رنجبری درویش ]

http://amiram-mahdi.persiangig.com/Pic/emam%20zaman/%288%29.jpg

باز عصر جمعه شد ، گاه وعده ظهور


چشمهای منتظر، جاده های بی عبور


باز در سکوت محض، آه می کشم تو را


بغض های کهنه را، باز می کنم مرور


آه پشت این غروب شب نشسته در کمین


رجعتی دوباره کن، ای طلایه دار نور

 
کی به یمن مقدمت می رسد بهار عشق


فصل سبز عاطفه، فصل شادی و سرور


با تو رفت از این دیار، هر چه نام عشق داشت


باز با نگاه تو عشق می کند ظهور

 
می وزد نسیم عشق، از دیار آفتاب

 
می رسد سوار سبز، از کرانه های دور


[ جمعه 95/7/30 ] [ 4:10 عصر ] [ اسحق رنجبری درویش ]

1- دگرگون سازی الهی امت مسلمان ایران و جدایی آنها از روح گذشت و تقوا و خلوص به منظور ایجاد زمینه نفوذ بیگانگان و اجانب و استعمارگران در کشور.

2- اسیر کردن ملت (مورد تهاجم) به بنیانهای فرهنگی غرب.

3- ریشه کن کردن فرهنگی ملی.

4- فروریختن ارزشهای معنوی.

5- هدف گیری بنیاد عظیم انقلاب اسلامی با همه امکانات و توانائیهای اقتصادی و سیاسی و تبلیغی.

6- ترویج این باور که سازندگی و توسعه اقتصادی با ارزشهای اصیل معنوی و الهی در تضاد است.

7- محو مظاهر و شعائر انقلاب اسلامی و اشاعه جلوه های فساد و منکرات.

8- القای اینکه خط امام به انحراف کشیده شده است.

9- انتقال ضدارزشهای موردنظر به منظور انهدام فرهنگ ملت.

10- از بین بردن غیرت دینی مردان و زنان مسلمان از طریق اشاعه فرهنگ ابتذال غربی در رسانه های تصویری و شنیداری.

11- ایجاد احساس حقارت نسبت به مسایل دینی و اسلامی.

12- ایجاد اغتشاش در حافظه تاریخی مردم.

13- براندازی نظام خانواده و بی سرپرستی کودکان به عنوان عاملی برای انحراف آنان.

راه های مقابله با اهداف شوم استکبار جهانی

 

1) رعایت اصول برنامه ریزی فرهنگی، که بایستی دارای ویژگیهای آینده نگری، جامعیت، مصون سازی، تعقل گرایی، هماهنگی بین دستگاه ها و متولیان امور فرهنگی کشور و اولویت پیشگیری بر درمان باشد.

2) شناساندن ابعاد مختلف زندگی حضرت زهرا(س) و الگودهی به دختران و زنان مسلمان.

3) ترویج فرهنگ و ارزشهای معنوی و اسلامی.

4) گسترش فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر.

5-) آموزش اصول تربیت به خانواده ها.

6) تقویت بینش دینی و سیاسی، (انسان آگاه و دانا کمتر دچار خودباختگی یا از خودبیگانگی می شود).

7) دقت در برنامه های آموزشی و پرورشی کودکان و نوجوانان.

8) زدودن فقر اقتصادی.

9) احیای روحیه عزت نفس در جوانان و نوجوانان.

10) مبارزه با روحیه تجمل گرایی.

11) هدایت امیال غریزی به راه های مشروع (ازدواج).

12) شناخت و پیشگیری از نفوذ عوامل انحراف و استفاده از ابزارهای کارآمد و امروزین برای مقابله با آنها.

13) ایجاد زمینه، فرصت و حمایت جهت تحقیقات و پژوهش گسترده پیرامون مسایل فرهنگی مبتلا به جامعه توسط دولت و مسئولان.

14) استفاده از توان رسانه های ارتباط جمعی برای آموزش اصولی خانواده ها به عنوان اولین و ابتدایی ترین نهاد پایگاه رشد جوانان فردا.

15) تولید، عرضه و تبلیغ پوشاک مناسب با عنایت به فرهنگ بومی، ملی و مذهبی کشور جهت مقابله با پدیده تهاجم فرهنگی.


[ جمعه 95/7/30 ] [ 3:58 عصر ] [ اسحق رنجبری درویش ]

حجاب به معنای پوشاندن بدن از نامحرمان، امری فطری است که برای حیات اجتماعی انسان ضرورت دارد. برهنگی و بی حجابی و حتی بدحجابی از جمله تنشهای فرهنگی، اجتماعی است که جوامع را در آستانه فروپاشی قرار داده و نمونه بارز آن را می توان در غرب بی بند و بار کنونی جستجو کرد

معمولا حجاب را یکی از احکام برجسته اسلامی می دانند که البته در قرآن کریم ربانی نیز به صراحت در سوره احزاب و نور از آن یاد شده است و براین اساس در تمامی تبلیغات و تهاجمات فرهنگی روانی غرب، حجاب را با پوشش اسلامی و حتی چادر برابر می دانند

با توجه به فطری بودن مقوله حجاب، تمامی ادیان آسمانی، جامعه را به سوی آن فراخوانده و حتی در قومیت ها و ملل گوناگون با ریشه تاریخی کهن نظیر ایران بعنوان یک فرهنگ نهادینه شده است!

در ایران باستان، چادر قبل از حضور دین مبین اسلام بعنوان مقوله ای «ملی» مطرح بوده است تا بدانجا که برخی محققان و اندیشمندان، پوشش اسلامی را نتیجه تعامل فرهنگی بین اعراب و ایرانیان دانسته اند! اما صحیح آن است که مبانی فقهی و احکام اسلامی از آنجا که برپایه فطرت و ارزش های والای بشری بنا نهاده شده است با مهر تایید زدن بر حجاب ایرانی موجب تقویت و اعتلای فرهنگ حجاب که اکنون مترادف با پوشش اسلامی است، شده است.

چادر نیز تنها یکی از مصادیق بارز و نمونه حجاب می باشد. متاسفانه ملاحظه می شود که جامعه غرب با مساوی جلوه دادن حجاب و چادر و با استناد به مواد ابلاغیه حقوق بشر، اصل فلسفه حجاب را زیر سؤال می برد. غرب به جهت تضعیف باورها و ارزشهای دینی و ملی ما، حجاب را مانعی برای آزادیهای زنان در امور اجتماعی و اقتصادی و... می داند و با نادیده گرفتن عزت و کرامت بانوان و فطری بودن اصل حجاب به دنبال القاء نظریات خود مبنی بر تبعیض آمیز بودن این حکم اسلامی، ایرانی دارد تا از این رهگذر در راستای تاکتیکهای تهاجم فرهنگی (بی هویت نمودن نسل جوان، تضعیف و تخریب باورهای دینی و ملی، شکست انقلاب اسلامی ایران و...) اندلسی دیگر را بوجود آورد

مقام معظم رهبری در بیانات گهربار خود با اشاره به ایرانی بودن حجاب می فرمایند

«زنان ما چادر را انتخاب کرده اند. البته ما هیچ وقت نگفتیم که حتماً چادر باشد و غیرچادر نباشد. گفتیم که چادر بهتر از حجاب های دیگر است.زنان ما می خواهند حجاب خودشان را حفظ کنند. چادر را هم دوست دارند و چادر «لباس ملی» ماست. چادر بیش از آنکه یک حجاب اسلامی باشد، یک حجاب ایرانی است! مال مردم ما و لباس ملی ماست

همچنین ایشان می فرمایند:« در عرصه فعالیت های اجتماعی اعم از فعالیت های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی به معنای خاص، فعالیت علمی، درس خواندن، تلاش کردن در راه خدا و... هیچ تفاوتی از نظر اسلام نیست و اگر کسی عکس این را بگوید منطق اسلام نیست و برخلاف سخن اسلام حرف زده است. البته مرز میان این روابط همان حجاب است

 زیرا با پیوند و تاکید ایرانی اسلامی مقوله حجاب و چادر و از این تهاجم شوم، اهداف سیاسی و فرهنگی خاصی را دشمنان و معاندان نظام پیگیری می کنند. درهمین راستا و با توجه به شرایط سیاسی منطقه ای و بین المللی و نقش انکارآمیز ایران با هویتی اصیل ایرانی، اسلامی استراتژی تهاجم فرهنگی هم شکل می پذیرد

در کلام روشنفکرانی مانند دکتر علی شریعتی نیز به ریشه تاریخی و فرهنگی حجاب ایرانی اشاره شده است.دکتر علی شریعتی در جواب سؤالی که می پرسد

«پوشش سنتی زن ایرانی چیست؟ می گوید: پوشش سنتی؟! فرهنگ و هنر همه اش را می داند! بهتر از من و شما! چون تاریخ آن فرهنگ و هنر را در خود جای داده است.»

این حجاب در دوران سلسله های مختلف پارس ها نیز معمول بوده است

تهاجم فرهنگی دو هدف در ضد هم می‌تواند داشته باشد، یعنی زمانی تهاجم فرهنگی به علیه یک ملتی به خاطر این است که آنها فرهنگ متعالی ندارند و از نظر فرهنگی و علمی و اجتماعی در انحطاط به سر می‌برند در چنینی شرایطی اگر یک فرهنگی علیه چنین فرهنگی، قیام کند، چنینی تهاجمی خوب است؛ به عنوان مثال اگر فرهنگی آمد و فرهنگ مصرف گرایانه یک ملت را که به تولید ارزش چندانی نمی‌دهند را تغییر داد و فرهنگ آنها را به فرهنگ تولیدی تبدیل کرد، چنین تهاجم فرهنگی نه تنها بد نیست بلکه واجب نیز می باشد

اما در مقابل، تهاجم فرهنگی یک هدفی نیز دارد و آن اینکه باورهای صحیح را از مردم بگیرند و در مقابل باورهای دروغین و ارزشهای غلط را به آنها تلقین دهند، که چنین تهاجمی بد می‌باشد و باید در مقابلش ایستاد، امروزه یکی از اهداف تهاجمات فرهنگی، تامین منافع اقتصادی کشور حمله کننده می‌باشد بویژه در ملتهایی که مادیگرا بوده و چیزی غیر از مادیات را قبول ندارند، این دسته از افراد، از فرهنگ به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدفهای اقتصادی خود بهره می‌برند، چرا که برای چنین افرادی ارضای شهوات و مال اندوزی و ثروت، فقط مطرح بوده و چنین دیگری مطرح نیست و چون به این نتیجه رسیده‌اند که با اسلحه فرهنگ به دلخواه خود می‌رسند بر این اساس، از تهاجم فرهنگی استفاده می‌کنند. یعنی برای چنین افرادی مطرح نیست که کشور مورد حمله شونده آیا دارای فرهنگ صحیح است یا غلط و اصلا در فکر اصلاح آن فرهنگ نمی‌باشند بلکه به عنوان وسیله‌ای استفاده می‌کنند تا جائیکه اگر دیدند این ابزار قدیمی شده، آنرا رها کرده و دست به دامان ابزارهای دیگری می‌شوند..


[ جمعه 95/7/30 ] [ 3:57 عصر ] [ اسحق رنجبری درویش ]
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 27
بازدید دیروز: 21
کل بازدیدها: 140236