سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

روایت کربلا از زبان دختر سه ساله

نقل ازبیتوته:

حضرت رقیه(س),روایت کربلا از زبان حضرت رقیه,واقعه کربلا

 

روایت کربلا از زبان دختر سه ساله

صلی الله علیک یا بنت الحسین(ع) یا رقیه
آن هنگام که خورشید وجودت در گودی قتلگاه به خون نشست و لحظاتی بعد در افق کربلا طلوع کرد، آسمان تیره و تار شد.
صدای برادرم علی بن الحسین(علیه السلام) را می‌شنیدم که به عمّه‌ام زینب کبری(سلام‌الله‌علیها) فرمود : این همان لحظه‌ای است که همه ارکان هستی، از زمان هبوط آدم(علیه السلام) تا قیامت کبری بر آن گریسته‌اند.


زمین و زمان ناله می‌کرد و کودکان می‌دویدند. نبودی ببینی که دامنهایشان آتش گرفته بود و از گوشهایشان خون می‌چکید و من در آن میان مأمن و مأوایی جز دامن عمّه‌ام نداشتم. زمان به سختی می‌گذشت.قرار بر رفتن نداشتم. دوست داشتم که بیشتر نزدت می‌ماندم. اماّ مگر داغ تازیانه ها‌ بر جان کوچکم امان داده بود؟ کربلا جهنّم دشمنان تو شده بود و بهشت تو و یارانت. نمی‌توانستم چشم از چشمان به خون نشسته‌ات بردارم.مرا به زور می‌کشیدند. چقدر سخت بود جدا شدن از پاره‌پاره‌های وحی.


کاش مانده بودم و غبار از چهره‌ات برمی‌گرفتم. کاش پروانه وار دور شمع وجودت می‌گشتم و در پرتو عشق تو می‌سوختم. قرار بر رفتن نبود. از پا‌های آبله دارم بپرس که در این مسیر چقدر دویدم و الآن که سر زیبای تو در دامنم به میهمانی آمده؛ در گوشه‌ی این خرابه، در شهری که مردمانش بویی از مردانگی  نبرده‌اند، به برکت آمدنت آرام گرفته ام.من بهشت را در آغوش گرفتم، من به وصال محبوبم رسیدم.اماّ ای کاش زودتر می‌آمدی چون رقیّه‌ات دیگر توانی در جان خسته و رنجورش ندارد.دختر سه‌ساله‌ای که گرمی چشمانت او را متعالی می‌کرد.

 

حضرت رقیه(س),روایت کربلا از زبان حضرت رقیه,واقعه کربلا


می‌گویند من رقیّه‌ام1،کسی که جهتش به سوی تعالی است. آری، از آن زمان که در تقدیر تو متولد شدم؛ من دختر تو شدم و تو بابای من، رفعت گرفتم و بال‌و پر برای پرواز در آوردم و برای عروج آماده شدم.
من در کربلا دیدم که ملائکه به تو و اهل بیتت غبطه می‌خوردند. خودم صدای شیون آن‌ها را هنگامی که بر سرنیزه بودی شنیدم.خودم دیدم که دسته‌دسته جنیان و ملائکه از برای یاری تو آمدند و در برابرت زانو زدند.خودم دیدم که از مقتل تو آیه والشّمس‌وضحِها تفسیر شد، خودم دیدم که خداوند تأویل آیه‌ی «یا ایها النفس المطمئنّه اِرجِعی اِلی رَبِّکِ راضیه مَرضیّه فَادخُلی فی عِبادی وَادخُلی جَنَّتی»2 را در قیام تو و یارانت به ظهور رسانید.


چه لذّتی دارد هم کلام شدن با تو. چه شیرین است لحظه‌ی وصال. جانم دیگر طاقت ماندن ندارد. دستان کوچکم را بگیر و با خودت ببر تا در محضر تو، باب‌الحوائجیم امضا شود.می‌خواهم مانند علی‎اصغر و علی‌اکبر(علیهمالسلام)، نزد جدّمان رسول خدا حاضر شوم و بگویم دشمنانت با تو و فرزندانت چه کرده‌اند.  

---------------------------------
پی نوشت ها: 
1. اشاره به معنای کلمه رقیّه که به معنی صعود به طرف بالا و ترقّی است. می‌توانید به کتاب‌های لغت در زبان عربی مانند مفردات راغب اصفهانی رجوع‌ نمایید.
2.در تفسیرهای روایی آمده که شأن نزول آیات آخر سوره فجر، امام‌حسین(علیه السلام) هستند.
منبع:aviny.com





      

 

رقیه، تنها یک کودک خردسال نیست

نقل ازبیتوته:

حضرت رقیه,زندگینامه حضرت رقیه,شعر درباره حضرت رقیه,دحتر امام حسین

رقیه تنها یک کودک خردسال نیست!

رقیه تنها یک امامزاده نیست!

رقیه تنها دختر دردانه حسین علیه السلام نیست؛ رقیه، رمزی از رازهای عاشوراست.  

آن هنگام که حسین بن علی علیه السلام مدینه را به مقصد کوفه برای نجات آنها که نامه نوشته بودند و از ظلم یزید شکوه کردند، ترک کرد و عازم کربلا شد می‌دانست که تقدیر چگونه رقم خورده است. جبرییل خبر قیامت عاشورا را به محمد امین صلی الله علیه و آله داده بود و آدم علیه السلام بر نام حسین و مظلومیتش گریسته بود.

مگر می شود که حسین علیه السلام نداند که قدم در کدام وادی می نهد و سرنوشت خاندانش چگونه می شود؟

زینب علیهاالسلام  قافله سالار این رسولان بود و رقیه علیهاالسلام نیز پیام آوری برای تمام آنهایی که تاریخ را امروز در غزه تکرار می‌کنند و رقیه‌ها را بی آنکه بدانند به مسلخ عشق می‌برند؛ و چه خیال خامی که رقیه‌ها همیشه بر تارک تاریخ بهترین راویان حماسه و خون‌اند...

و باید دانست که عاطفه همه عالمیان در کفه ترازوی وجودی رقیه 3 ساله می شکند چه کرده است رقیه با تاریخ کربلا؟...

حسین علیه السلام اسطوره تسلیم و بندگی خداوند است در عاشورا.

زینب علیهاالسلام اسطوره صبر است.

عباس علیه السلام نماد شجاعت و وفاداری.

زینب علیهاالسلام  قافله سالار این رسولان بود و رقیه علیهاالسلام نیز پیام آوری برای تمام آنهایی که تاریخ را امروز در غزه تکرار می‌کنند و رقیه‌ها را بی آنکه بدانند به مسلخ عشق می‌برند؛ و چه خیال خامی که رقیه‌ها همیشه بر تارک تاریخ بهترین راویان حماسه و خون‌اند...

و رقیه... و رقیه؛ مظهر عاطفه و دلبستگی و بندگی در عین کودکی...

چگونه است که کودکی با فهم کودکانه اش اینچنین بی امام بودن را تاب نمی آورد و در پی گمشده‌اش جان می‌سپارد؟

رقیه علیهاالسلام در پشت پرده حجاب، رازهای نگشوده کربلا را دیده است.

قلب کوچکش بدون پدر دیگر قادر به تپیدن نیست.

عزاداری و شکوه اش هم در سوگ پدر تاریخ را شرمگین می کند .

بابا... عمه ام را زدند!

بابا... ما را بر شتر بی جهاز سوار کردند.

بابا... آنها که برایت دعوتنامه فرستادند؛ در کوچه و خیابان بر سر بریده تو هلهله کردند و به ما خندیدند!

حکایت غریبی است؛ حکایت رقیه با سر بریده پدر که فهم بشری از دریافت آن عاجز است؛ داستان دلدادگی و اطاعت محض از ولی زمان است و...

                   دیگر اینجا گفتگو را راه نیست                          پرده افکندند و کس آگاه نیست
 
تنها ایستادن بر بلند ترین قله های جلال و صبر و حلم، درس کوچکی است که کودکان حسین علیه السلام به آیندگان آموختند و رقیه کلید رازهای ناگشوده فرهنگ عاشوراست...

منبع:tebyan.net





      

ویژگی‌های روش اسلامی

شیوه‌ی اسلام برای تربیت عبارت است از رسیدگی همه‌جانبه‌ی سرشت و آفرینش بشر که هیچ‌چیز را در این میان به‌جای نگذاشته و از هیچ‌ چشم‌پوشی نمی‌کند. هم به تربیت جسمش می‌پردازد و هم روح انسان.

نکته 

اسلام تمام ترکیبات فطرت را هماهنگ می‌کند.

در این نظام هماهنگ، همه‌ی جوانب آن را رعایت می‌کند که هر یک به‌هنگام بروز کند، و در هنگام لازم جنبه‌ی دیگر آن ضعیف بماند. بدین منظور و به دلیل رعایت تمام نیازمندی‌های انسان اوقات او را تقسیم می‌کند، ساعتی را برای عبادت، ساعتی را به تفکر، ساعتی را برای کار، و ساعتی را هم برای بهره‌ور شدن از زندگی تخصیص داده است. به‌هر حال این تقسیم کار، موجب از هم‌گسیختگی وحدت و جدا شدن همیشگی جنبه‌ای از جنبه‌های دیگر نمی‌شود.

در ساعت عبادت، فقط روح شیدا و شیفته نمی‌شود، بلکه در آن ساعت جسم و عقل نیز به جنبش در می‌آیند، روح آزادانه به پرواز درمی‌آید. در نماز این حقیقت به روشنی پیدا است، زیرا نماز در یک زمان جسم و عقل و روان را بکار می‌اندازد[1]. با توجه بدین حقیقت که در عرف اسلام تمام اعمالی که برای خدا و با توجه به او انجام گیرد، عبادت است.



[1]ـ نک به فصل «عبادات اسلامی» از کتاب «فرد و اجتماع»

موضوعات مرتبط: سبک زندگی ایرانی اسلامی




      

فراماسون ها و گروه های ایلومناتی مانور زیادی روی صنعت موسیقی دارند استفاده از موسیقى، مهم‏ترین ابزار این فرقه، در جهت تبلیغ عقاید خود و نیز تحت تأثیر قرار دادن جامعه، به خصوص قشر جوان مى‏باشد. این گروه‏ها گاهى خود اذعان مى‏کنند که شیطان‏پرست هستند و برخى از آنان بدون این ادعا، به تضعیف بنیان‏هاى ارزشى و دینى و تبلیغ افعال شیطانى مى‏پردازند که در اینجا به معرفی برخی از چهره های معروف متال و راک میپردازیم که خود سبک متال دارای زیر مجموعه های زیادی از قبیل بلک متال.هوی متال و...است متالیکا در حقیقت ضدارزش‌هایی را ارائه می‌نماید که شامل " بازگشت به تاریکی " 

(محور اصلی تفکرات شیطان‌پرستان ، بی‌رحمی و روابط نامشروع ، هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومی آن) می‌باشد . 

خوانندگان این گروه بر روی صحنه و در کلیپ‌های خیابانی دست به خوردن و آشامیدن میوه‌های فاسد ، ‌ادرار ، مدفوع ، خون و مردار نموده و از کثیف‌ترین گروه‌های موسیقی جهان به حساب می‌آیند .

خوانندگان از این دست بسیار زیادند اما از میان این همه خواننده یکی از تاثیر گذارترین ها را انتخاب کرده ایم زنی که به گفته خود یکی از عروسک های خیمه شب بازی است که توسط طبقه ایلومناتی گردانده میشود…

 

نمادهایی که اطراف لیدی گاگا وجود دارد بسیار خشن و خودنمایانه (واضح) است تا حدی که هرکس ممکن است این فکر به ذهنش خطور کند که تمام آنها یک شوخی بیمارگونه است! نمادهای ایلومناتی بسیار واضحند و مانند این است که کسی تمرینات ساده ای را برای نمایاندن این مشخصه ها انجام داده است به نوعی میتوان گفت فردی انگار برای چیز دیگری وارد این کار شده است…تمام شخصیت این فرد(به عنوان یک بازیگر یا هر نقش دیگر) راهی برای کنترل ذهن انجام میدهد، با این که بسیار پوچ و بیمعنا؛ متناقض و غیر عقلانی است اما جزء افراد شیک و مد روز به شمار میرود.





      

علامه امینی نجفی (رضوان الله تعالی علیه) صاحب کتاب گران قدر الغدیر و از مفاخر معظم شیعه در سال 1390 هجری قمری چشم از جهان فرو بستند.

«حجةالاسلام دکتر هادی امینی» با ذکر خاطره ای از پدر بزرگوارشان می‌نویسد: «پس از فوت پدرم آرزو داشتم یک‌بار ایشان را در خواب ببینم و از حالشان باخبر شوم. تا اینکه بعد از چهار سال بالاخره شب جمعه ای قبل از اذان صبح ایشان را در خواب دیدم، در حالی که بسیار شاداب و خوشحال بودند.
جلو رفتم و پس از سلام و دست بوسی پرسیدم: پدر جان! چه علمی باعث سعادت و نجات شما شده است؟
پدرم گفتند: چه می‌گویی؟

مجدداً عرض کردم: آقا جان! در آنجا که اقامت دارید، کدام عمل موجب نجات شما شد؟ کتاب الغدیر، تأسیس کتابخانه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) یا سایر تألیفات؟
مرحوم علامه امینی درنگ و تأملی نمودند و سپس فرمودند: فقط زیارت امام حسین (علیه‌السلام).
عرض کردم: شما می‌دانید اکنون راه کربلا بسته است، چه کنم؟
پدر فرمود: در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسین (علیه‌السلام) برپا می‌شود شرکت کن. پسرم هر گوشه ای، هر جایی چراغی به نام حسین (علیه‌السلام) روشن شد؛ همان جا حرم امام حسین(علیه‌السلام) است و ثواب زیارت ایشان را به تو می‌دهند.

3247_sunnah.jpgسپس فرمودند: پسر جان! در گذشته بارها یادآور شدم و اکنون باز هم به تو توصیه می‌کنم که زیارت عاشورا را هیچ وقت و به هیچ عنوان ترک و فراموش نکن.
مرتباً زیارت عاشورا را بخوان و خودت را موظف به خواندن آن بدان. این زیارت دارای آثار و برکات و فوائد بسیاری است که موجب نجات و سعادتمندی در دنیا و آخرت تو می‌باشد و امید دعا دارم.»

فرزند مرحوم آیت الله امینی می‌نویسد: علامه امینی، علیرغم مشاغل و تألیف و مطالعه و رسیدگی به ساختمان کتابخانه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در نجف اشرف هیچ گاه خواندن زیارت عاشورا را ترک نکردند. به همین دلیل من هم حدود 30 سال است به قرائت زیارت عاشورا مداومت دارم.*


_________________________________________________________________
*کتاب شرح زیارت عاشورا و داستان‌های شگفت آن/ کرامات و حکایات عاشقان خدا جلد1





      
   1   2   3   4   5   >>   >