ه راستی، چه ارتباطی میان این دو کوکب درخشان آسمان ولایت - که ملک و ملکوت، عرش و فرش همه از یگانگی آن دو سخن می‌گویند - وجود دارد. هر کجا حسین علیه السلام است، مهدی (عج) نیز هست و هر کجا مهدی (عج) است، حسین علیه السلام نیز هست. ذکر و نام آن یکی، با یاد و نام دیگری قرین و عجین است.

مقدمه از نوای غریبانه استغاثه امام حسین (ع)، سال‌ها و قرن‌ها می‌گذرد، اما انعکاس آن را می‌توان در لحظه لحظه تاریخ به گوش جان شنید، این فریاد نه تنها رو به خاموشی و افول نگذاشته، بلکه هر روز رساتر و پرصلابت تر، خروش و جوشش آزادگان عالم را افزوده است.

گویا امام حسین (ع) سال‌ها و قرن‌ها چشم به راه دوخته و به انتظار نشسته است; تا امام عصر (عج)، ندایش را پاسخ گوید; پرچم بر زمین مانده‌اش را به دوش گیرد; داغ‌های کهنه‌اش را التیام بخشد و آرمان‌های بلندش را لباس تحقق بپوشاند.

روز ظهور، هنگام پاسخ به استغاثه مظلومانه امام حسین (ع) است و حضرت مهدی (عج) پاسخ دهنده آن. در این گستره بی انتها و افق‌های دور آن، کسی به خروش و التهاب فرزندش که برای رسیدن آن روز، گذر آرام آرام و جانکاه لحظه‌ها را به تماشا می‌نشیند و روزها و سال‌ها را با چشمان منتظرش بدرقه می‌کند وجود ندارد.

به راستی چه رمزی مهر سکوت بر لبان بسته و چه سری در این میان رخ پنهان کرده است؟ چرا یاد امام حسین (ع) همیشه و همه جا، همراه و هم پای یاد حضرت مهدی (ع) است؟ چرا هر جا سخن از حسین (ع) است، نام حضرت مهدی (ع) نیز رخ می‌گشاید؟ چرا عاشورا روز «ظهور» است و یاد حسین (ع) آغازین کلام مهدی علیه السلام...؟

 

گرچه بررسی و تحلیل این پیوستگی‌ها و نیز نتایج و آثار آن، مجالی دیگر و فرصتی فراخ تر می‌طلبد و گشودن گره اسرار این پیوستگی‌ها، دل‌هایی راز دان و جان‌هایی آگاه از آن اسرار را می‌طلبد.