سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جنگ نرم چیست ؟

   جنگ نرم مقابله و تلاشی است از طرف نیروهای شیطان و استبداد برای به نابودی و مذلت کشاندن و برگرداندن مسلمانان از راه نجات، چنان که شیطان وعده ی آن را داده است.
   این مقابله عموماً در عرصه‌های گوناگون فرهنگی اجتماعی سیاسی اتفاق می افتد و ابزار کاربردی آن ناتوی فرهنگی است که در قالب ابزارهای دیپلماسی عمومی و روانی و رسانه‌ای عمل می کند. هدف آن تضعیف ثبات و امنیت اجتماعی، فرهنگی بوده و دوره آن بلند مدت است؛ از این‌رو می‌توان تهدید یا براندازی نرم را تلاش دشمن جهت تسلط کامل در ابعاد گوناگون بر یک جامعه دانست که این تسلط با زدودن الگوهای رفتاری و هنجارهای ارزشی جامعه مورد تهاجم و جایگزینی الگوها و ارزشهای جامعه مهاجم محقق می‌گردد. در این نوع تهدید و جنگ، کشور مهاجم بدون خونریزی و با طی کردن پروسه زمانی آرام و بدون نیاز به نیروهای نظامی بلکه با استفاده از استحاله فکری و فرهنگی یک جامعه، سلطه همه جانبه خود را بر آن جامعه تحمیل کرده و با روش نرم افزاری حساب شده آنان را مطیع خود می گرداند، در یک کلام می‌توان جنگ نرم را اینگونه تعریف نمود: اجرای برنامه ای حساب شده، مسالمت آمیز و دراز مدت برای نفوذ در ارکان سیاسی/اجتماعی یک نظام به منظور تغییر سیستم سیاسی یک کشور با ایجاد تغییر و تحول اساسی در باورهای اساسی و اصلی آنها به نفع خود. امروز جمهورى اسلامى و نظام اسلامى با یک جنگ عظیمى مواجه است . در این جنگ نرم، جوانان دانشجو ، افسران جوان این جبه اند . بنابر این بیشتر سرمایه گذاری دشمنان برای انحراف ذهن جوانان و تلقین باور های غلط در وجود آنهاست . نمونه ای از این باور های غلط را ذکر می کنیم :

1    -   آزادی های شما توسط دین اسلام گرفته شده است

2    -  وضعیت اقتصادی و جایگاه سیاسی کشور متزلزل است

3    -   کشور در ناامنی به سر می برد

4    -   فرهنگ ایرانی بخاطر دین عقب مانده است

5    -   مد ، لباس و مدل های موی غربی را امتحان کنید

6    -   حکومت بی کفایت است و توانایی اداره ی کشور را ندارد

7    -   اروپایی ها و غربی ها از ما بهتر می فهمند ، از فرهنگ و آداب آنها پیروی کنید

8    -   تا کی باید در مقابل آمریکا ایستاد؟ تسلیم شویم تا خوشبخت شویم ( استقلال زیر سایه ی آمریکا)

 -   بازی های جدید را امتحان کنید ( سبب ایجاد حس خشونت،تحریک غریزه ی جنسی ، دوری از اسلام ، و... که به طور غیر مستقیم بر ضمیر ناخودآگاه فرد  اثر می گذارد )10

- سبک جدید موسیقی ها را گوش دهید و آرامش پیدا کنید  ( در صورتی که برای روح انسان گوش دادن به این نوع موسیقی ها خطرناک است)

  ...

ابزار و اهداف جنگ نرم

 

 

   با توجه به تعریفی که از جنگ نرم صورت پذیرفت می توان ابزارهای این جنگ را بسیار ساده و کم هزینه دانست که این سادگی در عین حال بسیار پیچیده و کاربردی تر از جنگ سخت است چرا که نیاز به لشگرکشی و مقاومت های فیزیکی ندارد، بلکه با تصرف فکر، اندیشه و اراده یک جامعه و نفوذ آرام در لایه های فکری آن جامعه صورت می‌پذیرد. به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی: «جنگ نرم یعنی جنگ بوسیله ابزارهای فرهنگی به وسیله نفوذ به وسیله دروغ به وسیله شایع پراکنی با ابزارهای پیشرفته ای که امروز وجود دارد ابزارهای ارتباطی که 10سال قبل و 15سال قبل و 30 سال قبل نبود امروز گشترش پیدا کرده جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دل‌ها و ذهن‌های مردم»ابزارهای گوناگونی جهت اجرای این تهدید وجود دارد که شامل: ابزارهای تبلیغات، رسانه، احزاب، شبهه پراکنی، تریبون های آزاد، جوسازی روانی، شایعه سازی و. از جمله این ابزار است و هدف فتح سنگرهای فکری و عقیدتی یک جامعه است: «در جنگ نظامی دشمن به سراغ سنگرهای مرزی ما می‌آید مراکز مرزی ما را سعی می‌کند منهدم کند تا بتواند در مرز نفوذ کند در جنگ روانی و آنچه که امروز به آن جنگ نرم گفته می‌شود دشمن به سراغ سنگرهای معنوی می‌آید که آنها را منهدم کند« . در جنگ نظامی دشمن مشخص است و ما دشمن را می بینیم و ازآن نفرت داریم ، سعی می کنیم آن را از بین ببریم چون آن را مانع تجلی اهداف خود می دانیم و دوست نداریم کسی به ما زور گویی بگوید و بخواهد فرهنگ و دینمان را از ما بگیرد ولی در جنگ نرم ، دشمن مشخص نیست چون آنها خود را دوست ما و خواهان پیشرفت ما نشان می دهند در صورتی که هدفشان همان دوری از دین و فرهنگ ایرانی و رواج فرهنگ ضد اسلامی غربی است ولی ما که آن ها را دوست می بینیم سعی می کنیم به آرمان های آنان عمل کنیم و دین فرهنگ مان را فراموش کنیم .

   آن ها همان ممانعت در تشکیل اهدافمان را ایجاد و فرهنگ و دینمان را از ما می گیرند . در  صورتی که  در جنگ نظامی ما در مقابل این  دشمنی می ایستیم ولی در جنگ نرم چون دشمن و سلاح های او را نمی بینیم و نمی شناسیم نه تنها در مقابل او نمی ایستیم بلکه بی آن که بدانیم با آن همکاری می کنیم .   در این جا در می یابیم جنگ نرم به مراتب خطرناک تر و دامنه ی تاثیر گذاری آن به مراتب بیشتر از جنگ سخت (نظامی ) است . کمترین ضرر را به خودشان و بیشترین ضرر را به ما می رسانند .

   آنان در جنگ نظامی حریف وحدت و ایمان ما نشدند ولی حالا در جنگ نرم سعی دارند وحدت را از بین ببرند ، مشکلات را بزرگ جلوه دهند و قوانین اسلامی را مانع رشد کشور نشان دهند . آنان نمی توانستند از خارج به ما نفوذ کنند ولی با برنامه ریزی بسیار دقیق سعی دارند مردم را به جان هم بیندازند و از درون کشور را ویران کنند . رسانه ها بیش ترین تاثیر گذاری را در این تخریب ذهنی و انحراف فکری دارند . رسانه ها ، موسیقی های مبتذل ، فیلم ها و بازی های رایانه ای به طوری که اصلا به نظر نمی آید روی ضمیرناخودآگاه فرد تاثیر می گذارند و فرد بدون آن که احساس کند نتایج این تاثیر گذاری برنامه ریزی شده را بروز می دهد ، از دین دوری می کند ، منکر ولایت فقیه می شود ، خود را در وحدت کشور سهیم نمی داند و کاملا نامحسوس سبب ایجاد باور های غلط ، شایعه پراکنی  و ابلاغ دروغ رسانه ها می شود . مردم دیگر هم تاثیر می گیرند و این چرخه ادامه می یابد و باور غلط در میان مردم و توسط خود مردم شکل می گیرد که عواقب جبران ناپذیری دارد . مثلا شایعه ی حمله ی نظامی ، ضایع شدن مقامات سیاسی در جوامع بین المللی ، بی احترامی و بی اعتنایی دیگر کشور ها نسبت به ما ، ضعف قدرت نظامی ، نبود استقلال و وابستگی به دیگر کشور ها ، این که کمر ایران در برابر فشار های غرب خم شده است ، دولت نمی تواند کشور را اداره کند ، جوانان آزادی ندارند ، روحانیت مانع رشد اجتماعی می شود ، فلان کس فامیل فلان مقام سیاسی است ،پیشرفت های ایران خیلی کار مهمی نیست ، در این جا آزادی کامل و خوشبختی به معنای واقعی است و هزاران هزار دروغ و شایعه ی دیگر که همگی بی اساس است و توسط خود مردم در حال رواج است .

   اگر این دشمنی ها و کار شکنی ها توسط کارشناسان و متخصصان  به مردم نشان داده شود و ذهن مردم از این فتنه انگیزی ها روشن گردد ، دیگر جامعه در برابر این نوع از حمله ی روانی دشمن به خوبی واکسینه می شود .

    بسیاری از جوانان ما هستند که با فکر روشن به این وقایع نگاه می کنند و دشمنی های آنان را می بینند و با شرکت در کار های فرهنگی و مذهبی مثل شرکت در نماز جمعه ، عضویت در بسیج ، تشکیل کلاس های عقیدتی ، ایجاد پایگاه های فرهنگی و ... از ولایت پشتیبانی می کنند و دست به دست هم می دهند و منتظر ظهور آقا امام زمان که کلید  حل این مشکلات است ، می باشند .
 

  انواع جنگ

   در یک تقسیم کلی که با توجه به ابزار های به کار رفته و هدف اصلی انجام می شود می توان جنگ ها را به سه نوع سخت ، نیمه سخت و نرم تقسیم کرد . 

    منظور از جنگ سخت ، جنگ نظامی و فیزیکی میان سربازان و نظامیان مهاجم و جبهه ی مقابل است .

    هدف اصلی در جنگ نیمه سخت، تغییر حاکمان و مسئولان کشور است . در این نوع از جنگ که معمولا برای سرنگون کردن و تسخیر یک حکومت است ، سپاه دشمن علناً وارد جنگ نمی شود بلکه سعی می کند مهره های خود را توسط کودتای نظامی به قدرت برساند .

    در جنگ های نرم لااقل در مراحل اولیه جنگ هیچ منازعه ی فیزیکی و سختی صورت نمی گیرد.جنگ نرم از سنخ جنگ فرهنگی است . ابزار و ادوات آن از نوع ابزارهای فرهنگی،فکری،اندیشه ای و منشی اند و نه ابزارها و وسایل نظامی. دشمنان درجنگ نرم به دنبال تسخیر باورها و ارزش های یک ملت اند . تصرف قلب و مغز ها ، هدف اصلی جنگ نرم است و وقتی به این هدف نائل شوند در حقیقت جبهه ی مقابل را به جبهه ی خودی تبدیل کرده اند و در چنین صورتی اصولاً نیازی به تسخیر نظامی کشور و یا دخالت رسمی و مستقیم در تغییر نظام حاکم برآن نیست . بلکه این اهداف را خود آن ملت که همگی یا بخش عمده ای از آن ها در اثر جنگ نرم به جبهه ی دشمن پیوسته اند تامین می کنند . احیاناً اگر نیازی به جنگ سخت باشد با کمترین مقاومت با کشور هدف روبروخواهند شد و با هزینه ای بسیار اندک به هدف اصلی خود خواهند رسید .

    در جنگ نرم با استفاده از اقدامات روانی،رسانه ای،تبلیغاتی،اجتماعی و فرهنگی سعی می شود جامعه یا کشور هدف از بعد اندیشه ای و اعتقادی تسلیم مهجمان شود . به تعبیر دیگر در جنگ نرم دشمن سعی می کند با برنامه ریزی  کامل و دقیق و با استفاده از همه ی ابزار های ممکن بر باورها ، احساسات و رفتار های جامعه ی هدف ، تاثیر بگذارد .

    در جنگ نرم مهاجمان سعی می کنند از طریق استحاله فکری و فرهنگی ، مردمان جامعه ی هدف را ناخودآگاه به نیروی خودی تبدیل نمایند . هدف جنگ نرم این است که باور ها و ارزش های جامعه ی هدف را به گونه ای جهت دهند که همچون مهاجمان بیندیشیند . یهنی هر آنچه را آنان خوب می دانند خوب بدانند و هر آنچه را زشت معرفی می کنند زشت ببینند .

در قدرت سخت یا جنگ سخت مبنای کار اجبار است . اما در قدرت نرم یا جنگ نرم مبنای فعالیت اقناع است .

اهمیت جنگ نرم

    شدید تر و بزرگ تر دانستن فتنه از قتل در آیات 191 و 217 سوره ی بقره ، حاکی از خطرناک تر بودن تهاجم فرهنگی و جنگ نرم نسبت به جنگ های سخت می باشد . فتنه از شگرد ها و لوازم جنگ نرم است . چون در فتنه باور ها و ارزش های مردم مورد هجوم قرار می گیرد و با ترفند های مختلف آن باورها تضعیف و تحقیر می شوند .

    جنگ ها ی سخت و نیمه سخت کارایی چندانی ندارند چون تاثیر گذاری آنها کوتاه مدت و لغزنده می باشد و هزینه های فراوانی برای مهاجم در بر دارد . برای همین استعمار گران به این نتیجه رسیده اند که باید سیایت استعماری خودرا تغییر دهند . راه تثبیت سیطره بر یک کشور جنگ نرم است ، زیرا :

1) گستره ی تاثیر گذاری جنگ نرم غیرقابل مقایسه با جنگ های سخت و نیمه سخت است .

2) چون هدف نهایی جنگ سخت تصرف زمین و منطقه ی جغرافیایی است ، با مقاومت شدید مردم روبرو می شود و دوام چندانی ندارد . در حالی که جنگ نرم به دلیل مخفیانه و نامرئی بودن تحت مقاومت چندانی قرار نمی گیرد و در نتیجه تاثیر گذاری آن بسیار با دوام تر است .

3)در جنگ سخت تلفات مهاجمان سنگین است. اما جنگ نرم خیلی سریع تر و آسان تر و بدون تلفات خودی صورت می گیرد در صورتی که تلفات جبهه ی روبرو از نظر روانی بسیار زیاد است .

4) افرادی که در جنگ سخت کشته خواهند شد افرادی قهرمان و مقدس شناخته می شوند ولی در جنگ نرم چنین نیست .

5) چون قالب حکومت بر پایه ی فرهنگ و اعتقادات مردم است اگر باور ها و ارزش ها دستخوش تغییر شوند ساختار های سیاسی هم خود به خود سست خواهند شد . 

6) جنگ نرم تدریجی و پنهانی است و تشخیص آن نیاز به بصیرت و روشن بینی دارد ولی جنگ سخت آشکار و مشخص است .






      

فلسفه قیام امام حسین(ع)؟

فلسفه قیام امام حسین(ع) و اثر آن در گذشته و پیامد آن در عصر حاضر چیست؟

الف: فلسفه قیام امام حسین:
بهترین راه برای پی بردن به هدف نهضت حسینی بررسی فرمایشات حضرت از شروع حرکت ایشان از مدینه و در بین راه تا کوفه و در جریان کربلاست. طبق آنچه که امام (علیه السلام) خود فرمودند حرکت امام برای بیداری امت اسلام و جلوگیری از فساد در دستگاه حکومتی که به نام اسلام حکمرانی می‌کرد یعنی اصلاح جامعه و امر به معروف و نهی از منکر بود و مرتبه اعلاى امر به معروف و نهى از منکر با تشکیل حکومت امکان‏پذیر است که در آن حاکم مشروع، داراى بسط ید و قدرت کافى است. امام (علیه السلام) حدود ده سال پس از امام حسن (علیه السلام) ردای امامت را داشت ولی قیام نکرد زیرا نه معاویه مانند یزید امام را در دوراهی یا جنگ یا بیعت قرار داده بود و نه معاویه کسی بود که مانند یزید در ظاهر و در علن اظهار فسق و فجور کند بلکه حداقل ظاهر را حفظ می‌کرد امام دید معاویه سیاستبازی است که اگر قیام کند هم خون او ریخته می‌شود و هم معاویه برای او مجلس عزا برپا می‌کند و چه بسا به نفع خود غائله را تمام می‌کند چه اینکه امام حسن نیز صلح را قبول کرد ولی در زمان یزید اوضاع فرق می‌کرد او علنا اظهار ضدیت با مبانی اسلام کرد که این شعر را از او نقل می‌کنند که چنین سرود:
لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحی نزل
یعنی العیاذ بالله پیامبر با مردم بازی کرده وگرنه نه از وحی خبری هست و نه از نزول قرآن در مورد اعمال و رفتار یزید و عشوه و بازی او با حیوانات و زنان نیز که همه شنیده بودند لذا امام (علیه السلام) فرمود «و علی الاسلام السلام اذا بلیت الاسلام براع مثل یزید». باید فاتحه اسلام را خواند وقتی حاکمی همانند یزید دارد لذا وقتی حاکم مدینه از امام بیعت یزید را خواستار شد فرمودند مثلی لا یبایع مثله» همچون منی با چون او بیعت نمی‌کند.
از طرفی جامعه در برابر این تغییرها که روز بروز اسلام را از مسیر اولیه خود خارج می‌ساخت ساکت و منفعل بود امام (علیه السلام) چنین تشخیص داد که باید به داد دین و مردم رسید او اولین هدف خود را طلب اصلاح در امت جد خود می‌داند «لطلب الاصلاح فی امت جدی» اما این کار با شهادت عادی میسر نبود چون جامعه همانند بدنی که سستی و رخوت گرفته باشد و نیاز به شوکی دارد که به حیات خود برگردد به کسالت در برابر انحرافها کشیده شده بود و این شوکی که بتواند جامعه را بیدار کند خون یک معصوم بود او وقتی دید که اگر در مکه بماند کشته خواهد شد و صدای او به جایی نخواهد رسید به قلب ممالک اسلامی آمد به جایی که صدای هیهات و بانگ بیدار باش او به گوش امت اسلامی برسد در مسیر حاجیان را نیز مطلع ساخت و به هر وادی و منزلی که می‌رسید اهالی را آگاه می‌ساخت و نامه به بلاد و شهرهای مختلف و شیعان نوشت که من چنین قصدی دارم. امت اسلام در آن زمان عزت و کرامت خود را ارزان به امویان فروخته بودند و کسی جرأت نمی‌کرد حرفی بزند و ایثار و نثار و جانفشانی در راه دین از روحیه ها رخت بربسته بود و ترس در جانها رخته کرده بود قیامی می‌بایست که از خانواده اسوه اسلام صورت بگیرد و مردم را به هوش و انگیزه صدر اسلام و جهادهای پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را دوباره زنده کند و این خون و قیام حسینی بود.
مردم کوفه نامه هایی خدمت امام نوشتند و او را برای رهبری خود دعوت کردند که اگر پاسخی نمی‌داندند همواره این سؤال در طول تا ریخ بود که چرا امام و ائمه بعدی به درخواست مردم برای حاکمیت حق و عدالت و امامت پاسخ ندادند.
نوع نامه نگارى‏هاى کوفیان - که در آن سخن از لشکرى آماده و نیز نداشتن امام است - نشانگر آن است که آنان حکومت یزید را مشروع ندانسته و از امام حسین(ع) مى‏خواهند تا به کوفه آید و براى آنها به عنوان امام حکومت کند و آن حضرت به منظور پاسخ‏گویى به این نیاز اساسى کوفیان، حرکت خود را آغاز کرد. به عنوان مثال در یکى از این نامه‏ها - که به وسیله بزرگان شیعى کوفه همانند سلیمان بن صرد خزاعى، مسیب بن نجبه و حبیب بن مظاهر نگاشته شده - چنین آمده است:
«انه لیس علینا امام، فاقبل لعل اللَّه ان یجمعنا بک على الحق»«وقعة الطف، ابى مخنف، ص 92 « ما پیشوایى نداریم، به سمت ما بیا که امید است خداوند ما را به وسیله تو بر حق مجتمع سازد و نیز اینکه امام بدون تحقیق به این درخواستها پاسخ نداد بلکه مسلم را به عنوان نماینده برای بررسی به کوفه فرستاد امام(ع) رفتن خود به کوفه را مشروط به تأیید مسلم نسبت به محتواى نامه‏ها مى‏کند.همان: «فان کتب اِلَىَّ انه قد اجمع رأى ملأکم و ذوى الفضل و الحجى منکم على مثل ما قدمت عَلَىَّ به رسلکم و قرأت فى کتبکم اقدم علیکم و شیکاً ان شاء اللَّه»» بیان شرایط امام حسین(ع) در نامه‏هاى آن حضرت - که به خوبى تطبیق و انحصار این شرایط در خودش، در آنها مشهود است - مى‏تواند به گونه‏اى دیگر به کمک اثبات این نظریه بیاید. در نامه‏نگارى‏هاى طرفداران بنى‏امیه به یزید، هنگام روزافزون شدن طرفداران مسلم، مى‏توان این نکته را دریافت که آنان در صورت ادامه این فعالیت‏ها، کوفه را از دست رفته مى‏دیدند. گزارش مسلم به امام حسین(ع) مبنى بر تأیید انگیزه و عمل کوفیان در یارى آن حضرت - که موجبات حرکت امام(ع) به سمت کوفه را فراهم آوردوقعة الطف، ص 112: «فان الرائد لا یکذب اهله و قد بایعنى من اهل الکوفة ثمانیة عشر الفاً فعجل الاقبال حین یأتیک کتابى فان الناس کلهم معک لیس لهم فى آل معاویة رأى و لا هوى‏ ...». - خود بهترین شاهد بر این مدّعا است. امام(ع) در میانه راه نامه‏اى خطاب به کوفیان نگاشت و آن را به وسیله قیس بن مسهّر صیداوى روانه کرد که در آن ضمن اشاره به تأیید نامه مسلم، حرکت خود به سمت کوفه را در هشتم ذى حجه اعلام فرمود و از آنها خواست که در تلاش‏هاى خود جدیت به خرج دهند تا امام(ع) به شهر آنها برسد:
«... فان کتاب مسلم بن عقیل جاءنى یخبرنى فیه بحسن رأیکم و اجتماع ملأکم على نصرنا و الطلب بحقنا فسألت اللَّه ان یحسن لنا الصنع و ان یثیبکم على ذلک اعظم الاجر و قد شخصت الیکم من مکّة یوم الثلثاً لثمان مضین من ذى الحجّة یوم الترویة فاذا اقدم علیکم رسولى فانکمشوا امرکم و جدّوا فانى قادم علیکم فى ایّامى هذه»؛ }الارشاد، ص 418.{« ... نامه مسلم به من رسید که از حُسن رأى شما و اینکه همه آماده یارى ما هستید و حق ما را از دشمنان ما خواهید گرفت، حکایت مى‏کرد. از خداوند مى‏خواهم کارهاى ما را نیکو گرداند و به شما پاداش بزرگ عنایت کند. به تعقیب این نامه در روز سه شنبه هشتم ذى حجه که روز ترویه بود، از مکه به جانب شما حرکت کردم. به مجردى که فرستاده من بر شما وارد شد، با سرعت خود را آماده سازید و در کار خود جدّیت کنید که من به همین زودى بر شما وارد خواهم شد»

خلاصه اینکه فلسفه و دلایل قیام حسینی را می‌توان امور زیر برشمرد:
1. اصلاح جامعه و امت پیامبر
2. پیام رسانی به دنیای اسلام و بیداری جامعه
3. پاسخ به درخواست مردم و نامه های کوفیان برای حضور امام و رهبری ایشان.
4. امر به معروف و نهی از منکر
5. زنده کردن دین اسیر شده در دست امویان
6. احیای عزت و کرامت در بین مسلمین
7. از بین بردن ظالمان
8. جلوگیری از انفعال بیشتر جامعه در برابر سیاستها انحرافی امویان
9. ایجاد انگیزه و جلوگیری از سستی جامعه و احیای روحیه جانفشانی و ایثار و شهادت طلبی
10. بالا بردن سطح شناخت مردم که هر حاکم اسلامی و هر عنوان داری به معنی اسلامی نیست
11. حفظ دین با بذل جان.
ب: تاثیر نهضت امام حسین (علیه السلام)
پیامدهای قیام امام در زمان گذشته:
اما اثر نهضت امام در زمان خود را می‌توان بیداری امت اسلامی و نابودی امویان دانست که حاصل شد امتی که جرأت حرف زدن نداشت پس از امام حسین این قیامها را بپا ساخت
اول: قیام توابین کوفه که پس از جریان امام در کربلا احساس ندامت کردند و چهار هزار نفر شعار دادند که یا انتقام یا شهادت و تا آخرین نفر شهید شدند
دوم: انقلاب مردم مدینه و جنایتی دیگر از جانب یزید
سوم: انقلاب مطرف بن مغیره بر علیه حجاج
چهارم: قیام زید بن علی بن حسین
علاوه بر اینکه حرکت امام خود خانواده امویان را متاثر ساخت که شاید بتوان احساس ندامت فرزند خود یزید یعنی معاویة بن یزید را از این باب شمرد.
تاثیر نهضت امام حسین در طول زمان تا عصر حاضر:
در طول زمان تا عصر حاضر نیز جریان کربلا و شهادت طلبی او الگوی تمام ایثارگران بوده و افراد زیادی در راه دین با دیدن خون حسین و رنگین ندانستن خون خود از خون حسین بذل جان کردند و دین را تا کنون حفظ کردند و در جریان انقلاب اسلامی و عصر حاضر نیز که حاجتی به بیان نیست که ذکر لب شهیدان انقلاب و هشت سال جنگ تحمیلی ذکر یا حسین بود چه اینکه او را سالار شهیدان نامیدند و خون را جزء پیروان آنها دانستند. شهادت امام حسین (علیه السلام) نه تنها در عمل الگویی برای رزمندگان بود بلکه در حد نظریه و تئوری نیز چه بسا اگر نهضت ایشان نبود انقلاب اسلامی رخ نمی‌داد زیرا چه بسا بسیاری از متدینین امام حسن را تنها الگوی خود دانسته و همواره در پی صلح با دشمن و تقیه بودند چه این که با این وجود نیز برخی از علمای قبل از انقلاب به امام پیشنهاد تقیه می‌دادند.
نکته پایانی: فرق شهادت طلبی با جنگ طلبی
مطلبی که شایان توجه است اینکه شهادت طلبی که امام معلم آن بود غیر از جنگ طلبی است که برخی می‌خواهند به مسلمین نسبت دهند شهادت طلبی یعنی ایستادگی تا پای جان که جنبه دفاعی دارد و قبول نکردن ذلت و جنگ طلبی همان چیزی که آمریکا در چند سال اخیر مخصوصا دنبال آن بوده است یعنی روشن نگاه داشتن شعله جنگ برای منافع خود شهادت طلب دنبال جنگ نیست که حتما جنگی به راه بیندازد تا در این راه کشته شود چه اینکه سیره کلی ائمه ما و حتی سیره خود پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) این نبوده است اگر پیامبر نیز جهادی داشت چون می‌فرمود و نامه نوشت به کشورهای مهم که اسلام بیاورید و مردم را در اختیار ما قرار دهید تا ما پیام خداوند را به گوش آنها برسانیم و آنها ابا کردند و نامه را پاره کردند پیامبر از آنها زمین و قلمرو و حکومت نخواسته بود بلکه با قلب آنها کار داشت و اسلام و ایمان به خداوند را به آنها ارائه کرده بود ولی آنها مخالفت کردند و شمشیر کشیدند بنابر این شهادت طلبی یعنی اگر کسی در دوراهی بذل جان و عزت و کرامت انسانی اسلامی خود واقع شد شهادت را برمی‌گزیند شهادت طلبی یعنی شهادت را انتخاب کردن در این دوراهی و این غیر از جنگ طلبی است.
جهت اطلاعات بیشتر درباره قیام امام و سوالات درباره قیام حضرت به کتابهای زیر رجوع کنید:
1. جانها فدای دین، آیت الله مصباح یزدی، موسسه امام خمینی (ره)
2. آذرخشی دیگر از آسمان کربلا،آیت الله مصباح یزدی، موسسه امام خمینی (ره)
3. قیام امام حسین، سید جعفر شهیدی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
4. تبین جامعه شناختی واقعه کربلا، شمس الله مریجی، موسسه امام خمینی (ره)
5. شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، جوادی آملی، نشر اسراء
6. فرهنگ سخنان امام حسین (علیه السلام)، محمد دشتی، انتشارات امیرالمومنین (علیه السلام)





      
واقعه کربلا و روز عاشورا از دیدگاه اندیشمندان بزرگ جهان
   
واقعه کربلا و روز عاشورا موضوعی است که از زمان وقوع آن تاکنون همواره دیدگاه ها و نظرات انسانها از هر مذهب و مسلکی را به دنبال داشته و همگان متفق القول هستند که همانند این واقعه هرگز اتفاق نیافتده است.

هر کس واقعه کربلا و آن چه را که در روز عاشورا اتفاق افتاد بخواند، یا از زبان کسی بشنود، به طور حتم از آن چه بر امام حسین (ع) و اهل بیت و اصحاب او وارد شده، عمیقا محزون و متاثر خواهد شد.
از این رو بار سفر برمی بندد وبه سوی آن حضرت سفری باطنی و معنوی می کند و به او جذب شده و با او همدردی و همدلی می کند.
اندیشمندان در طول تاریخ به عاشورا و کربلا همواره توجه خاص داشته و پیرامون آن نظرات گوناگونی ارایه کرده اند که در این نوشتار برآنیم تا گوشه ای از اندیشه های آنان را بازگو کنیم.

* "فرایاستارک" نویسنده انگلیسی، از جمله اندیشمندانی است که پیرامون واقعه عاشورا در کتاب معروف خود "صور بغدادی" فصل کوچکی را به این مساله اختصاص داده است.
او در ابتدای این فصل می گوید: "شیعه در تمام عالم اسلامی، یاد حسین و مقتل او را زنده می کند و در دهه اول محرم به طور علنی این مطلب را دنبال می نماید و حزن و اندوه چنان بر آنان مستولی می شود که در روز آخر هیاتهای عزاداری به راه انداخته و عزاداری می کنند."
او همچنین در فصلی مستقل و به طور مفصل درباره "نجف اشرف" در همان کتاب می گوید: "و درمسافتی نه چندان طولانی از این بقعه، فرزندش حسین(ع) در طرف بادیه رسید. او اسبش را حرکت و جولان داد تا در سرزمین کربلا فرود آمد و در همان مکان خیمه زد. در حالی که دشمنانش او را احاطه کرده و راههای آب را بر او مسدود کرده بودند. و همیشه تفصیلات این وقایع واضح و آشکار تا به امروز در افکار مردم بوده است.
امکان استفاده و زیارت از این شهرهای مقدس وجود ندارد مگر با اطلاع و آگاهی از این واقعه زیرا واقعه مصیبت بار حسین(ع) بر هر موجودی نفوذ کرده تا به حدی که به ریشه ها رسیده است و این واقعه از جمله قصه های نادری است که انسان با خواندن آن نمی تواند جلوی گریه خود را بگیرد."

* "پرفسور ادوارد براون" مستشرق معروف نیز درباره مصیبت امام حسین(ع) در کربلا می گوید: "یادآوری واقعه کربلا که در آن سبط رسول بعد از تحمل آزار و عطش به شهادت رسید کافی است تا در سردترین و سست ترین افراد اثر گذارد و حتی کسانی را که به امور حماسی و حزن آور اعتنا و توجهی ندارند به خود آورده و روح آنان را به مدارج کمال بالا برد، به حدی که درد و مرگ برای آنان چیزی بی ارزش و سست شود."
او همچنین می گوید: "آیا قلبی پیدا می شود که وقتی درباره کربلا سخنی به گوش او می رسد، مالامال حزن و اندوه نگردد، حتی غیر مسلمانان هم نمی توانند پاکی روحی را که این جنگ اسلامی در برداشت انکار کنند."

* "چارلز دیکنز" نویسنده انگلیسی نیز درباره قیام عاشورا اینگونه می نویسد: "اگر مقصود حسین (ع) جنگ در راه خواسته های دنیوی خود بود، من نمی فهمم چرا خواهران و کودکانش را همراه خود برد، پس عقل چنین حکم می کند که او به خاطر اسلام فداکاری خویش را انجام داد."

* "توماس ماساریک" نیز در مقایسه ای بین امام حسین (ع) و حضرت عیسی(ع) می گوید: "مصایب مسیح نسبت به مصایب حسین (ع) مانند پر کاهی است در برابر کوهی بزرگ."

* "جستیس آ.راسل" شاعر انگلیسی نیز منظره غم انگیز عاشورا را چنین ترسیم می کند: "آنها دهان مبارک امام را باچوبهای خود نواختند.ای پیکری که زیر سم اسبان لگدکوب شدی! تو همان بدنی بودی که بینندگان را مسحور می ساختی.
خونی که از رگهای مبارکت ریخته و خشک شده، معجونی آسمانی است که تاکنون هیچ سم اسبی با چنین رنگ الهی رنگ نشده است.
ای زمین برهنه و بایر کربلا که در روی تو نه علفی است و نه چمنی! برای ابد آهنگ حزن و آه بر تو پوشیده باد چون که در سرزمین تو بدن پاره پاره مقدس پسر فاطمه افتاده است آن که روح خویش را به خداوند تقدیم نمود."
* "نیبلت" نیز در ترسیم شب عاشورا چنین می نویسد: "آن شب، هنگامی که آتش اردوها در اطراف او در بیابان شعله می زد، امام پیروانش را جمع کرد و در یک سخنرانی طولانی فرمود: کسانی که با من بمانند فردا شهید خواهند شد.
سپس عمل بسیار زیبایی انجام داد که نشانه آگاهی کامل او از ضعف بشری و قدرت روح فداکاری وی و علامت قلب رئوف آن بزرگوار بود.
به پیروان خود فرمود: هر کس جرات و قوت ایستادگی و شهادت را در خود نمی بیند در تاریکی به طور ناشناس و بدون خجالت برود.
صبح روز عاشورا که ابرهای ارغوانی در آسمان شرق جمع می شد، ? 72?نفر با ایمان دور امام را گرفتند و همگی آماده مرگ و شهادت بودند."

* "گیبون" مورخ انگلیسی نیز پیرامون واقعه عاشورا می نویسد: "با آن که مدتی از واقعه کربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نیستیم، مع ذلک مشقات و مشکلاتی را که امام حسین (ع) تحمل نمود احساسات سنگدل ترین خواننده را برمی انگیزد، چنان که یک نوع عطوفت و مهربانی نسبت به آن حضرت در خود می یابد."

* "موریس دوکبری" مورخ آمریکایی درباره عزاداری واقعه عاشورا نیز می نویسد: "اگر تاریخ نویسان ما حقیقت روز عاشورا را درک می کردند، این عزاداری را غیر عادی نمی پنداشتند.
پیروان حسین (ع) به واسطه عزاداری برای امام خود می دانند که نباید زیر بار ذلت، پستی و سلطه استعمار بروند، زیرا شعار امام و پیشوای آنان تن ندادن به ظلم و ستم بود.
حسین (ع) در راه شرف، ناموس، مردم، بزرگی مقام و مرتبه اسلام، از جان و مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجویی یزید نرفت. پس بیایید ما هم شیوه او را سرمشق خود قرار داده و از ظلم یزید و یزیدیان و بیگانگان خلاصی یابیم و مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح دهیم. و این است خلاصه تعالیم اسلام.
ملتی که از گهواره تا گور تعالیمش این چنین است پیداست که دارای چه مقام و مرتبه ای خواهد بود. چنین ملتی دارای هر گونه شرف و افتخار است، چون همه افراد آن سرباز حقیقت و عزت و شرف است."

* "بولس سلامه" شاعر مسیحی نیز می گوید: "شبهایی که بیدار بودم و با درد و رنج می گذراندم و افکار و تخیلاتم مرا به یاد گذشتگان می کشاند و در تاریخ گذشته دو شهید بزرگ امام علی (ع) و سپس امام حسین (ع) سیر می کردم، یک بار برای مدتی طولانی به جهت علاقه ای که به آن دو بزرگوار داشتم گریستم و سپس شعر علی و حسین را سرودم."

* "گابریل دانکیری" نیز درباره وحشی گری سپاه یزید می گوید: "سربازان یزید در آن روز "عاشورا" چنان وحشی گری از خود نشان دادند که تا آن روز کسی نظیر آن را به خاطر نداشت.
آنها حتی به کودکان شیرخوار و خردسال هم رحم نکردند و سر خونین حسین(ع) را به دمشق بردند و یزید پنداشت که دیگر با این پیروزی خواهد توانست از دنیا لذت ببرد. اما خاطره آن هر سال و تا به امروز، در میان سیل اشک و نوحه خوانی ها و مرثیه ها تجدید می گردد."

* "جرج جرداق" نویسنده و محقق مسیحی می نویسد: "یزید وارث همه بدیهای اسلاف خود بود و از آنها نیز فزون داشت. از هر نوع شرارت و فساد و اعمال شیطانی که دیگر مردان بدکار و بی آبرو داشتند، یزید بهره مند بود... کسی از اخلاق انسانی بی بهره تر از یزید نبود... و در مقابل، هیچ کس در خلق انسانی کاملتر از حسین بن علی (ع) نبود، که در آن واقعه شهید شد.
در یزید همه صفات زشت و ننگین و ریاست طلبی و سودجویی و خونریزی و بی ارادگی وجود داشت. و در طرف مقابل یعنی فرزندان علی (ع) همه صفات عالی و ستوده انسانی، از قبیل خلق کریم و شجاعت و آزادگی و شهادت، به کمال معنا وجود داشت."

* "دکتر ژوزف" مورخ فرانسوی نیز چنین می گوید: "شیعیان در ایام عزاداری به ذکر مصیبت و گوش فرا دادن به مصایب حسین (ع) می پردازند، و می کوشند که فضایل خاندان نبوت و رنجهای آنان را به نیکوترین وجهی بیان کنند."

* "کلودین رولو" مفسر روزنامه لوموند، درباره امام حسین (ع) و واقعه عاشورا می نویسد: "شیعیان هر سال در ماه محرم به تذکر واقعه کربلا و مصیبت امام حسین (ع) که نمادی از دلیری، عدالت علیه تجسم پلیدی و نیروی شقاوت است، می پردازند و ستمکاران عصر را به یزید و اشقیا تشبیه می کنند."
* "مهاتما گاندی"، معمار استقلال هند و رهبر ملی مردم این کشور برای آزادی هندوستان از سلطه انگلستان نیز پیرامون امام حسین (ع) و واقعه کربلا می گوید: "من برای مردم هند چیز تازه ای نیاوردم، فقط نتیجه ای را که از مطالب و تحقیقاتم درباره تاریخ زندگی قهرمان کربلا به دست آورده ام، ارمغان ملت هند کردم.
اگر بخواهیم هند را نجات دهیم واجب است همان راهی را بپیماییم که حسین بن علی پیمود."

* "ساور جینی ناید" شاعر هندی، عزاداری عزاداران حسینی را در هر سال موجب زنده نگه داشتن واقعه جانسوز کربلا می داند و قیام حسینی را استوار نمودن دین بزرگ حضرت محمد (ص) ذکر می کند که امام حسین(ع) عشق نهایی خود به خدا را با شهادتش ثابت کرد.
او می گوید: "شب شهادت حسین (ع) مریدانش با پیراهنهای سیاه و پای برهنه با چشمان اشک بار به یاد واقعه جانسوز دور هم جمع شده با بیان اتفاقات آن واقعه سراپا می گویند: حسین...
"ای حسین! چرا هزاران هزار دوست تو این طور اشک می ریزند؟ای مقدس عالی مقام! آیا اینها برای فداکاری بی نظیر تو نیست؟ زیرا پرچم دین بزرگ پیامبر (محمد (ص) را برافراشتی و در مقابل شگفتی جهانیان عشق عجیب خود را به خدا ثابت کردی."

* "ایرونیک" مورخ آمریکایی می گوید: "کشته شدن حسین (ع) سرگذشتی است که به علت ناگواری و هولناکی آن واقعه، دوست ندارم سخن را در موردش طولانی کنم زیرا در اسلام کاری زشت تر از آن به وقوع نپیوسته است.
اگر چه کشته شدن امیرمومنان (ع) مصیبت بسیار بزرگی به شمار می آمد، لیکن سرگذشت حسین (ع) کشتار فجیع و مثله کردن و اسارت را دربرداشت که از شنیدن آن بدن انسان به لرزه می افتد زیرا که از مشهورترین مصیبت هاست."
* "ماربین" محقق آلمانی می گوید: "حسین تنها کسی است که در ? 14?قرن پیش در برابر حکومت جور و ظلم قد علم کرد.او اول شخص سیاستمداری بود که تا به امروز احدی چنین سیاست موثری را اختیار ننموده است. حسین (ع) شعار همیشگی را سر می داد که من در راه حق و حقیقت کشته می شوم ولی دست به ناحق نمی دهم...
"حسین (ع) دید حرکات بنی امیه که سلطنت مطلقه داشتند و دستورات اسلام را پایمال می کردند نزدیک است پایه های استوار و مستحکم اسلام را در هم بریزد و اگر بیش از این مسامحه کند، نام و نشانی از اسلام و مسلمین باقی نخواهد ماند، لذا تصمیم گرفت تا در برابر حکومت ظلم و جور بایستد..." ماربین می افزاید: حسین (ع) با قربانی کردن عزیزترین افراد خود و با اثبات مظلومیت و حقانیت خود، درس فداکاری و جانبازی به جهانیان آموخت و نام اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلندآوازه ساخت. اگرچنین حادثه جانگدازی پدید نیامده بود ، قطعا اسلام و اسلامیان محو و نابود می گردیدند."
* "جرجی زیدان" نیز درباره امام حسین(ع) می نویسد: "منظره سر بریده حسین (ع) همه را متاثر و محزون ساخت... وقتی چشمان یزید به سر بریده افتاد، سر تا پا بلرزید و دانست چه عمل فجیعی مرتکب شده است."

* "نیکلسون" نیز پیرامون واقعه کربلا چنین می نویسد: "حادثه کربلا مایه پشیمانی و تاسف امویان شد، زیرا این واقعه شیعیان را متحد کرد و برای انتقام خون حسین (ع) هم صدا شدند."




      

 

واقعه عاشورا,آشنایی با واقعه عاشورا,ماه محرم, روز دهم ماه محرم

آشنایی با واقعه عاشورا
عاشورا روز دهم ماه محرم است. شهرت این روز نزد شیعیان به دلیل وقایع عاشورای سال 61 هجری قمری است که با گاه‌شماری هجری خورشیدی این روز مطابق است با 21 مهر 59
در این روز امام حسین (ع) و یارانش در واقعه کربلا در جنگ با لشکر یزید به شهادت رسیدند و مسلمانان در آن روز سوگواری می‌کنند.


سابقه? سوگواری و برپایی عزاداری برای حسین بن علی (ع) به اولین روزهای بعد از عاشورا، در محرم سال 61 هجری می‌رسد.
اولین مراسم سوگواری را حضرت زینب (س) در مسجد کوفه بر امام حسین (ع) برگزار کرد. قبل از آن در کنار اجساد شهدا در کربلا برگزار شد.


روز دهم محرم، روز شهادت سالار شهیدان و فرزندان و اصحاب او در کربلا است. عاشورا در تاریخ جاهلیت عرب، از روزهای عید رسمی و ملی بوده و در آن روزگار، در چنین روزی روزه می‌گرفتند، روز جشن ملی مفاخره و شادمانی بوده است و در چنین روزی لباس‌های فاخر می پوشیدند و چراغانی و خضاب می‌کردند.


در جاهلیت، این روز را روزه می‌گرفتند. در اسلام، با تشریع روزه رمضان، آن روزه نسخ شد.
در فرهنگ شیعی، به خاطر واقعه شهادت امام حسین (ع) در این روز، عظیم ترین روز سوگواری و ماتم به حساب می‌آید که بزرگترین فاجعه و ستم در مورد خاندان پیامبر (ص) انجام گرفته و دشمنان اسلام و اهل بیت (ع) این روز را خجسته شمرده به شادی می‌پرداختند، اما پیروان خاندان رسالت، به سوگ و عزا می‌نشینند و بر کشتگان این روز می‌گریند.


امامان شیعه، یاد این روز را زنده می‌داشتند، مجلس برپا می‌کردند، بر حسین بن علی(ع) می گریستند، آن حضرت را زیارت می‌کردند و به زیارت او تشویق و امر می کردند و روز اندوهشان بود.


از جمله آداب این روز، ترک لذتها، دنبال کار نرفتن، پرداختن به سوگواری و گریه، تا ظهر چیزی نخوردن و نیاشامیدن، چیزی برای خانه ذخیره نکردن، حالت صاحبان عزا و ماتم داشتن و ... است.


در دوران سلطه امویان و عباسیان، شرایط اجتماعی اجازه مراسم رسمی و گسترده در سوگ اباعبدالله الحسین (ع) را نمی‌داد، اما هرجا که شیعیان قدرت و فرصتی یافته اند سوگواری پرشور و دامنه داری در ایام عاشورا به راه انداخته‌اند.


از قرن‌ها پیش عاشورا به عنوان تجلی روز درگیری حق و باطل و روز فداکاری و جانبازی در راه دین و عقیده، شناخته شده است.


حسین بن علی(ع) در این روز، با یارانی اندک ولی با ایمان و صلابت و عزتی بزرگ و شکوهمند با سپاه سنگدل و بی‌دین حکومت ستم یزدی به مقابله برخاست و کربلا را به صحنه همیشه زنده عشق خدایی و آزادگی و حریت مبدل ساخت.


عاشورا گرچه یک روز بود، اما دامنه تاثیر آن تا ابدیت کشیده شد و چنان در عمق وجدانها و دلها اثر گذاشته که همه ساله دهه محرم و بویژه عاشورا، اوج عشق و اخلاص نسبت به معلم حریت و اسوه جهاد و شهادت، حسین بن علی(ع) می گردد و همه، حتی غیر شعیه، در مقابل عظمت روح آن آزادمردان تعظیم می‌کنند.


امام حسین(ع) که به دعوت اهل کوفه از مکه عازم این شهر بود تا به شیعیان انقلابی بپیوندد و رهبری آنان را به عهده گیرد، پیش از رسیدن به کوفه، در کربلا به محاصره نیروهای ابن زیاد در آمد و چون حاضر نشد ذلت تسلیم و بیعت با حکومت غاصب و ظالم یزیدی را بپذیرد، سپاه کوفه با او جنگیدند.


حسین و یارانش روز عاشورا لب تشنه با رشادتی شگفت تا آخرین نفر جنگیدند و به شهادت رسیدند و بازماندگان این قافله نور، به اسارت نیروهای ظلمت درآمده به کوفه برده شدند. هفتاد و دو تن یاران شهید او، بزرگترین حماسه بشری را آفریدند و یاد خویش را در دل تاریخ و وجدان بشرهای فضیلت خواه، ابدی ساختند.


عاشورا در مقایسه با بسیاری از رخدادهای دیگر، حجم کمی از وقایع را به خود اختصاص داده و آغاز و انجام آن، در برهه ای کوتاه اتفاق افتاده است. اما یکی از حوادثی است که در طول تاریخ خویش، بیشترین توجه را به خود جلب کرده و علاوه بر نقش گسترده وتاثیر عمیق اجتماعی تاریخی خود، به صورت فرهنگی ویژه با ساختاری منحصر به فرد در آمده است.

منبع:hamshahrionline.ir





      

محرم در فرهنگ اسلامی یک تاریخ زنده، یک انقلاب خونین، یک مظلومیت آشکار و یک مجموعه‌ی از حماسه های بی نظیر است. محرم ماه خداست. ماه که خون خدا بر زمین ریخت و بهترین بندگان خدا در دست بدترین موجودات زمینی به شهادت رسید. ماه محرم فصل شکفتن لاله های مقاومت خونین اسلام است.همان گونه که سرآغاز زوال حاکمیت های فاسد نیز است. لسلام علیک یا ثار الله و ابن ثاره السلام عیلک یا وارث آدم یا حسین ابن علی ایها الشهید ایها المظلوم یابن رسول الله. محرم در فرهنگ اسلامی یک تاریخ زنده، یک انقلاب خونین، یک مظلومیت آشکار و یک مجموعه‌ی از حماسه های بی نظیر است. محرم ماه خداست. ماه که خون خدا بر زمین ریخت و بهترین بندگان خدا در دست بدترین موجودات زمینی به شهادت رسید. ماه محرم فصل شکفتن لاله های مقاومت خونین اسلام است.همان گونه که سرآغاز زوال حاکمیت های فاسد نیز است. محرم تاریخ است اما نه تاریخ عادی و روز مره زندگی، کار، فعالیت، مصرف و معامله، محرم تاریخ یک تحول عمیق و یک انقلاب تاریخ ساز است. تاریخ شروع اصلاحات در نظام اجتماعی منحرف شده. و تعلیمات فراموش شده اسلام است. یعنی تاریخ یک انقلاب مکتبی برعلیه فرهنگ منحرف و نظام سیاسی فاسدی است که به نام خلافت اسلامی بر اریکه قدرت اسلام تکیه زده بود. این تاریخ نه متعلق به گذشته که شروع یک نهضت تاریخ ساز است. محرم فصل شروع حماسه های عاشورایی است. حماسه های که هر ماه را محرم، هر سرزمین را کربلا و هر روز را عاشورا می کند. محرم تاریخی است که قطبندی جدیدی را در جامعه اسلامی ارائه می کند: 1. حسینیان سینه چاک اسلام و سنت محمدی(ص) و آماده های همیشه جانفشانی و شهادت. 2. قساوت دلان دنیا طلب، دین فروشانی که فقط برای حفظ قدرت حیوانی و بدست آوردن جیفه دنیایی خویش به جنگ پاک ترین انسان ها رفت و جگر گوشه های پیامبرشان را بی رحمانه سر بریدند. گروه سوم نظاره گران صحنه مبارزه حق و باطل اند، کسانی که برای حفظ دنیای مادی و جان های بی ارزش خود از هرگونه رشادت طلبی در راه خدا و دین خدا به گوشه تنگ دنیای فانی خزیده و دین خود را با مصلحت های زود گذر دنیای معاوضه کردند. یعنی گوشه نشینان نظاره گر ظلم های یزیدیان فاسد و تنهایی های باعظمت فرزندان پیامبر(ص) بودند. محرم ماه شروع انقلاب ها است. انقلاب دینی و اجتماعی، انقلابی که برای رجعت به اصالت های اصیل دین محمدی(ص) برپا شد. انقلاب در باورهای غلط مردم نسبت به خلافت حاکمان فاسد، بوزینه باز، و شراب خواران هوس باز برمسند قدرت غاصبانه. محرم فصل انقلاب های سرخ حسینی است. فصل رویش آلاله های خونین دشت های همیشه کربلای جهان. انقلاب عاشورا ترمیدور ندارد. زیرا در یک چرخش تاریخی خودش، بستر رویش انقلاب های همیشه خونین دیگر است. رهبری انقلاب محرم با حسین (ع)جگر گوشه پامبر(ص) است. هرچند یک مجموعه ای از تمام اصناف جامعه در آن حماسه آفریدند؛ پیرمردان (زهیر ابن قین و حبیب ابن مظاهر) جوانان( علی اکبر) نوجوانان(قاسم ابن حسن) میانسالان(عباس ابن علی (ع)) و حتی خردسالترین عضو جامعه محمدی( علی اصغر شش ماهه) انقلابیون فداکار و پیروان رهبر انقلاب در کربلا بودند. دراین انقلاب نقش زنان بسیار برجسته و سرنوشت ساز است. زیرا که زنان رسالت پیامبری این نقلاب را بردوش دارند. زنان آخرین سنگر های دشمن را در مرکز حاکمیت ظلم فرومی ریزند.(زینب بنت علی(ع) ) آری بالاخره انقلاب محرم الهامبخش تمام انقلاب های عدالت خواهی و اصلاح طلبان دین محمدی(ص) است. محرم تنها انقلابی است که از تمام جوانب پیروز شد. زیرا که جنایت کاران کربلا فراموش شده تاریخ شده اند اما شهدای عاشورا زندگان همیشه الهامبخش تاریخ اند. همان گونه که بیرق سرخ انقلاب کربلا تا ابدیت تاریخ، برفراز بلندای تاریخ بشریت همواره جلوه گرا است. (بیرق سرخ کربلا بر فراز قبر حسین(ع). ماه محرم در هر سال مراسم پیروزی انقلاب کربلا است. یادآوری های پیروزی انقلاب محرم درقالب برنامه ساده و خاص خودش( یاد آوری حماسه ها و گریه برشهیدان) زینت بخش هر سال و ماه ماست. این یاد آوری های سالانه، الهام گیری مداوم ما از انقلاب کربلا است. همان گونه که احیاء کننده همیشگی سنت انقلابی اسلام اصیل نیز به حساب می آید. محرم فصل مظلومیت ها و ناله های بی مانند بشریت است. مظلومیت های کسانی که فرزندان و جگر گوشه های پیامبر(ص) بودند اما توسط امت دنیا پرست و مدعیان دروغین مسلمانی به شهادت رسیدند. ابعاد مظلومیت انقلابیون عاشورا عمق بی نظیر دارد. در مرام ومسلک کدام دین و ملت، زن ها و اطفال بی گناه از آشامیدن آب محروم می‌شود؟ در منطق کیست که یک طفل شش ماهه بجای آب، گلویش با گلوله دریده می‌شود؟ بعد از شهادت بر بدن های مردان اسب تاخته می‌شود. و از دفن اجساد شهدا ممانعت به عمل می آید. آیا مظلومیت بیش از این را در تاریخ می توان سراغ گرفت؟ آنهم توسط جنایت کارانی که به نام خلافت اسلامی دست به جنایت زدند. حاکمان فاسدی که بر مسند خلافت پیامبر(ص) تکیه زدند ولی فرزندان پیامبر(ص) خود را قطعه قطعه کردند. و انواع توهین ها و بی‌حرمتی ها را بر آل رسول الله (ص) روا داشتند. محرم فصل خلق حماسه ها است. حماسه های بی نظیر از فداکاری ها و رشادت ها، حماسه عاشورا بی نظیر است زیرا در هیچ مبارزه ای فرزند خرد سال به مبارزه دشمن نمی آید. هیچ سربازی نمی تواند مدعی باشد که مرگ در نظر او از عسل شیرین تر است( قاسم ابن حسن) هیچ انقلابی نمی توان یافت که سربازان رهبر بگوید: ای کاش هزاران جان داشتیم تا در راه تو فدا می کردیم. کدام انقلاب و مبارزه را می توان یافت که سربازانش بسوی مرگ با رجزخوانی و شادمانی بروند در حالی که یقین دارند از این مبارزه جان سالم بدر نمی برند؟ کدام مبارزه تاریخی را می توان یادآور شد که زنان قهرمان آن بگویند ما در کربلا به جز خوبی و زیبایی ندیدیم و در برابر کاخ های پر ابهت حاکم فاسد بگوید: تو بیچاره شدی و ما سر بلند هستیم؟. آری محرم ماه یک انقلاب الهی و یک مظلومیت محمدی(ص) و حماسه های علوی و یک تاریخ بی نظیر مبارزه حق وباطل است. نتیجه این که: پس محرم و عاشورا به ما احتیاج ندارد. ما و همه بشریت به عاشورا و تاریخ محرم و گریه های کربلا محتاج ترایم. زیرا که ما محتاج حماسه های حسینی و یاد آور تاریخ کربلا و گریه کنان مظلومیت بی چاره خویش ایم. بی چارگی ما در دوری از فرهنگ عاشورایی است. فرهنگی که تمام هویت یک مسلمان آزاده است. فرهنگ عاشورایی نیاز مداوم زمانه ماست. ما انسان های مسلمان اکنون سخت فقیرشده ایم. سخت بی چاره ایم. زیرا ما خود از فرهنگ اصیل خویش گریزان ایم، یک روز به فرهنگ های شرق و روز دیگر به فرآورده های منحط غرب رو می‌نماییم در حالی که ما خود دارای سرمایه های غنی فرهنگی هستیم اما خود را گم کرده و فرهنگ اصیل انسانی خویش را فراموش کرده ایم . بر این مصیبت باید گریست آنهم به این دلیل که عمق مصیبت ما خود باختگی و خود فراموشی واقعی ماست. درک عمیق عاشورا و امام حسین و فرهنگ عاشورایی ممکن نیست مگر این که بدانیم که : حسین کسیت؟ چه اهدافی داشت؟ چرا و چگونه به کربلا آمد؟ و در روز عاشورا چه گذشت؟ و ...؟ برماست که به این سئوال ها تامل کنیم و پاسخی بیابیم. انشاء الله. ای رهبر انقلاب کربلا، وای خرسال ترین سرباز انقلاب عاشورایی و ای پیامبر مظلوم انقلاب محرم ! بر ما منت نه، گوشه چشمی به ما فرما و بر شرمندگی ما بیچارگان رحم کنید. ما را به حال ما گریان کنید. و شفاعت گر بدبختی های ما در پیش‌گاه خداوندی باشید زیرا که شما تنها آبرومندان بشریت خود باخته اید. و ما نسل های بشریت سرگردان. السلام علی الحسین وعلی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین و رحمت الله و برکاته





      
<   <<   6   7      >