سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مجله اینترنتی فرهنگی روستای مازغ بالاشهرستان میناب

فلسفه قیام امام حسین(ع)؟

فلسفه قیام امام حسین(ع) و اثر آن در گذشته و پیامد آن در عصر حاضر چیست؟

الف: فلسفه قیام امام حسین:
بهترین راه برای پی بردن به هدف نهضت حسینی بررسی فرمایشات حضرت از شروع حرکت ایشان از مدینه و در بین راه تا کوفه و در جریان کربلاست. طبق آنچه که امام (علیه السلام) خود فرمودند حرکت امام برای بیداری امت اسلام و جلوگیری از فساد در دستگاه حکومتی که به نام اسلام حکمرانی می‌کرد یعنی اصلاح جامعه و امر به معروف و نهی از منکر بود و مرتبه اعلاى امر به معروف و نهى از منکر با تشکیل حکومت امکان‏پذیر است که در آن حاکم مشروع، داراى بسط ید و قدرت کافى است. امام (علیه السلام) حدود ده سال پس از امام حسن (علیه السلام) ردای امامت را داشت ولی قیام نکرد زیرا نه معاویه مانند یزید امام را در دوراهی یا جنگ یا بیعت قرار داده بود و نه معاویه کسی بود که مانند یزید در ظاهر و در علن اظهار فسق و فجور کند بلکه حداقل ظاهر را حفظ می‌کرد امام دید معاویه سیاستبازی است که اگر قیام کند هم خون او ریخته می‌شود و هم معاویه برای او مجلس عزا برپا می‌کند و چه بسا به نفع خود غائله را تمام می‌کند چه اینکه امام حسن نیز صلح را قبول کرد ولی در زمان یزید اوضاع فرق می‌کرد او علنا اظهار ضدیت با مبانی اسلام کرد که این شعر را از او نقل می‌کنند که چنین سرود:
لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحی نزل
یعنی العیاذ بالله پیامبر با مردم بازی کرده وگرنه نه از وحی خبری هست و نه از نزول قرآن در مورد اعمال و رفتار یزید و عشوه و بازی او با حیوانات و زنان نیز که همه شنیده بودند لذا امام (علیه السلام) فرمود «و علی الاسلام السلام اذا بلیت الاسلام براع مثل یزید». باید فاتحه اسلام را خواند وقتی حاکمی همانند یزید دارد لذا وقتی حاکم مدینه از امام بیعت یزید را خواستار شد فرمودند مثلی لا یبایع مثله» همچون منی با چون او بیعت نمی‌کند.
از طرفی جامعه در برابر این تغییرها که روز بروز اسلام را از مسیر اولیه خود خارج می‌ساخت ساکت و منفعل بود امام (علیه السلام) چنین تشخیص داد که باید به داد دین و مردم رسید او اولین هدف خود را طلب اصلاح در امت جد خود می‌داند «لطلب الاصلاح فی امت جدی» اما این کار با شهادت عادی میسر نبود چون جامعه همانند بدنی که سستی و رخوت گرفته باشد و نیاز به شوکی دارد که به حیات خود برگردد به کسالت در برابر انحرافها کشیده شده بود و این شوکی که بتواند جامعه را بیدار کند خون یک معصوم بود او وقتی دید که اگر در مکه بماند کشته خواهد شد و صدای او به جایی نخواهد رسید به قلب ممالک اسلامی آمد به جایی که صدای هیهات و بانگ بیدار باش او به گوش امت اسلامی برسد در مسیر حاجیان را نیز مطلع ساخت و به هر وادی و منزلی که می‌رسید اهالی را آگاه می‌ساخت و نامه به بلاد و شهرهای مختلف و شیعان نوشت که من چنین قصدی دارم. امت اسلام در آن زمان عزت و کرامت خود را ارزان به امویان فروخته بودند و کسی جرأت نمی‌کرد حرفی بزند و ایثار و نثار و جانفشانی در راه دین از روحیه ها رخت بربسته بود و ترس در جانها رخته کرده بود قیامی می‌بایست که از خانواده اسوه اسلام صورت بگیرد و مردم را به هوش و انگیزه صدر اسلام و جهادهای پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را دوباره زنده کند و این خون و قیام حسینی بود.
مردم کوفه نامه هایی خدمت امام نوشتند و او را برای رهبری خود دعوت کردند که اگر پاسخی نمی‌داندند همواره این سؤال در طول تا ریخ بود که چرا امام و ائمه بعدی به درخواست مردم برای حاکمیت حق و عدالت و امامت پاسخ ندادند.
نوع نامه نگارى‏هاى کوفیان - که در آن سخن از لشکرى آماده و نیز نداشتن امام است - نشانگر آن است که آنان حکومت یزید را مشروع ندانسته و از امام حسین(ع) مى‏خواهند تا به کوفه آید و براى آنها به عنوان امام حکومت کند و آن حضرت به منظور پاسخ‏گویى به این نیاز اساسى کوفیان، حرکت خود را آغاز کرد. به عنوان مثال در یکى از این نامه‏ها - که به وسیله بزرگان شیعى کوفه همانند سلیمان بن صرد خزاعى، مسیب بن نجبه و حبیب بن مظاهر نگاشته شده - چنین آمده است:
«انه لیس علینا امام، فاقبل لعل اللَّه ان یجمعنا بک على الحق»«وقعة الطف، ابى مخنف، ص 92 « ما پیشوایى نداریم، به سمت ما بیا که امید است خداوند ما را به وسیله تو بر حق مجتمع سازد و نیز اینکه امام بدون تحقیق به این درخواستها پاسخ نداد بلکه مسلم را به عنوان نماینده برای بررسی به کوفه فرستاد امام(ع) رفتن خود به کوفه را مشروط به تأیید مسلم نسبت به محتواى نامه‏ها مى‏کند.همان: «فان کتب اِلَىَّ انه قد اجمع رأى ملأکم و ذوى الفضل و الحجى منکم على مثل ما قدمت عَلَىَّ به رسلکم و قرأت فى کتبکم اقدم علیکم و شیکاً ان شاء اللَّه»» بیان شرایط امام حسین(ع) در نامه‏هاى آن حضرت - که به خوبى تطبیق و انحصار این شرایط در خودش، در آنها مشهود است - مى‏تواند به گونه‏اى دیگر به کمک اثبات این نظریه بیاید. در نامه‏نگارى‏هاى طرفداران بنى‏امیه به یزید، هنگام روزافزون شدن طرفداران مسلم، مى‏توان این نکته را دریافت که آنان در صورت ادامه این فعالیت‏ها، کوفه را از دست رفته مى‏دیدند. گزارش مسلم به امام حسین(ع) مبنى بر تأیید انگیزه و عمل کوفیان در یارى آن حضرت - که موجبات حرکت امام(ع) به سمت کوفه را فراهم آوردوقعة الطف، ص 112: «فان الرائد لا یکذب اهله و قد بایعنى من اهل الکوفة ثمانیة عشر الفاً فعجل الاقبال حین یأتیک کتابى فان الناس کلهم معک لیس لهم فى آل معاویة رأى و لا هوى‏ ...». - خود بهترین شاهد بر این مدّعا است. امام(ع) در میانه راه نامه‏اى خطاب به کوفیان نگاشت و آن را به وسیله قیس بن مسهّر صیداوى روانه کرد که در آن ضمن اشاره به تأیید نامه مسلم، حرکت خود به سمت کوفه را در هشتم ذى حجه اعلام فرمود و از آنها خواست که در تلاش‏هاى خود جدیت به خرج دهند تا امام(ع) به شهر آنها برسد:
«... فان کتاب مسلم بن عقیل جاءنى یخبرنى فیه بحسن رأیکم و اجتماع ملأکم على نصرنا و الطلب بحقنا فسألت اللَّه ان یحسن لنا الصنع و ان یثیبکم على ذلک اعظم الاجر و قد شخصت الیکم من مکّة یوم الثلثاً لثمان مضین من ذى الحجّة یوم الترویة فاذا اقدم علیکم رسولى فانکمشوا امرکم و جدّوا فانى قادم علیکم فى ایّامى هذه»؛ }الارشاد، ص 418.{« ... نامه مسلم به من رسید که از حُسن رأى شما و اینکه همه آماده یارى ما هستید و حق ما را از دشمنان ما خواهید گرفت، حکایت مى‏کرد. از خداوند مى‏خواهم کارهاى ما را نیکو گرداند و به شما پاداش بزرگ عنایت کند. به تعقیب این نامه در روز سه شنبه هشتم ذى حجه که روز ترویه بود، از مکه به جانب شما حرکت کردم. به مجردى که فرستاده من بر شما وارد شد، با سرعت خود را آماده سازید و در کار خود جدّیت کنید که من به همین زودى بر شما وارد خواهم شد»

خلاصه اینکه فلسفه و دلایل قیام حسینی را می‌توان امور زیر برشمرد:
1. اصلاح جامعه و امت پیامبر
2. پیام رسانی به دنیای اسلام و بیداری جامعه
3. پاسخ به درخواست مردم و نامه های کوفیان برای حضور امام و رهبری ایشان.
4. امر به معروف و نهی از منکر
5. زنده کردن دین اسیر شده در دست امویان
6. احیای عزت و کرامت در بین مسلمین
7. از بین بردن ظالمان
8. جلوگیری از انفعال بیشتر جامعه در برابر سیاستها انحرافی امویان
9. ایجاد انگیزه و جلوگیری از سستی جامعه و احیای روحیه جانفشانی و ایثار و شهادت طلبی
10. بالا بردن سطح شناخت مردم که هر حاکم اسلامی و هر عنوان داری به معنی اسلامی نیست
11. حفظ دین با بذل جان.
ب: تاثیر نهضت امام حسین (علیه السلام)
پیامدهای قیام امام در زمان گذشته:
اما اثر نهضت امام در زمان خود را می‌توان بیداری امت اسلامی و نابودی امویان دانست که حاصل شد امتی که جرأت حرف زدن نداشت پس از امام حسین این قیامها را بپا ساخت
اول: قیام توابین کوفه که پس از جریان امام در کربلا احساس ندامت کردند و چهار هزار نفر شعار دادند که یا انتقام یا شهادت و تا آخرین نفر شهید شدند
دوم: انقلاب مردم مدینه و جنایتی دیگر از جانب یزید
سوم: انقلاب مطرف بن مغیره بر علیه حجاج
چهارم: قیام زید بن علی بن حسین
علاوه بر اینکه حرکت امام خود خانواده امویان را متاثر ساخت که شاید بتوان احساس ندامت فرزند خود یزید یعنی معاویة بن یزید را از این باب شمرد.
تاثیر نهضت امام حسین در طول زمان تا عصر حاضر:
در طول زمان تا عصر حاضر نیز جریان کربلا و شهادت طلبی او الگوی تمام ایثارگران بوده و افراد زیادی در راه دین با دیدن خون حسین و رنگین ندانستن خون خود از خون حسین بذل جان کردند و دین را تا کنون حفظ کردند و در جریان انقلاب اسلامی و عصر حاضر نیز که حاجتی به بیان نیست که ذکر لب شهیدان انقلاب و هشت سال جنگ تحمیلی ذکر یا حسین بود چه اینکه او را سالار شهیدان نامیدند و خون را جزء پیروان آنها دانستند. شهادت امام حسین (علیه السلام) نه تنها در عمل الگویی برای رزمندگان بود بلکه در حد نظریه و تئوری نیز چه بسا اگر نهضت ایشان نبود انقلاب اسلامی رخ نمی‌داد زیرا چه بسا بسیاری از متدینین امام حسن را تنها الگوی خود دانسته و همواره در پی صلح با دشمن و تقیه بودند چه این که با این وجود نیز برخی از علمای قبل از انقلاب به امام پیشنهاد تقیه می‌دادند.
نکته پایانی: فرق شهادت طلبی با جنگ طلبی
مطلبی که شایان توجه است اینکه شهادت طلبی که امام معلم آن بود غیر از جنگ طلبی است که برخی می‌خواهند به مسلمین نسبت دهند شهادت طلبی یعنی ایستادگی تا پای جان که جنبه دفاعی دارد و قبول نکردن ذلت و جنگ طلبی همان چیزی که آمریکا در چند سال اخیر مخصوصا دنبال آن بوده است یعنی روشن نگاه داشتن شعله جنگ برای منافع خود شهادت طلب دنبال جنگ نیست که حتما جنگی به راه بیندازد تا در این راه کشته شود چه اینکه سیره کلی ائمه ما و حتی سیره خود پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) این نبوده است اگر پیامبر نیز جهادی داشت چون می‌فرمود و نامه نوشت به کشورهای مهم که اسلام بیاورید و مردم را در اختیار ما قرار دهید تا ما پیام خداوند را به گوش آنها برسانیم و آنها ابا کردند و نامه را پاره کردند پیامبر از آنها زمین و قلمرو و حکومت نخواسته بود بلکه با قلب آنها کار داشت و اسلام و ایمان به خداوند را به آنها ارائه کرده بود ولی آنها مخالفت کردند و شمشیر کشیدند بنابر این شهادت طلبی یعنی اگر کسی در دوراهی بذل جان و عزت و کرامت انسانی اسلامی خود واقع شد شهادت را برمی‌گزیند شهادت طلبی یعنی شهادت را انتخاب کردن در این دوراهی و این غیر از جنگ طلبی است.
جهت اطلاعات بیشتر درباره قیام امام و سوالات درباره قیام حضرت به کتابهای زیر رجوع کنید:
1. جانها فدای دین، آیت الله مصباح یزدی، موسسه امام خمینی (ره)
2. آذرخشی دیگر از آسمان کربلا،آیت الله مصباح یزدی، موسسه امام خمینی (ره)
3. قیام امام حسین، سید جعفر شهیدی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
4. تبین جامعه شناختی واقعه کربلا، شمس الله مریجی، موسسه امام خمینی (ره)
5. شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، جوادی آملی، نشر اسراء
6. فرهنگ سخنان امام حسین (علیه السلام)، محمد دشتی، انتشارات امیرالمومنین (علیه السلام)


[ سه شنبه 95/7/6 ] [ 10:1 عصر ] [ اسحق رنجبری درویش ]
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 13
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 137021