سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشانه‌های آخرالزمان از نگاه علامه 

 

علامه طباطبایی ذیل بعضی از آیات، پس از مطرح کردن تفسیر عقلی خود با توجه به روایات متناسب، مواردی از علائم ظهور را از باب جری1 و  تطبیق بر آن آیات، منطبق می‌کند؛ برای نمونه، در آیه 54 سوره سبأ خداوند فرموده است:

وَحِیلَ بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ مَا یَشْتَهُونَ کَمَا فُعِلَ بِأَشْیَاعِهِم مِّن قَبْلُ ؛ سرانجام میان آن‌ها وخواسته هایشان جدایی افکنده شد؛ همان‌گونه که از پیش، با پیروان آن‌ها عمل شد.

وی، معنای آیه را فاصله افتادن بین مشرکان و خواسته‌ها و آمال دنیوی آنان ـ که آن‌ها را پناهگاه خود تصور می‌کردند ـ می‌داند. سپس با اشاره به روایات مستفیضه از شیعه و سنی، جریان خسف بیداء (فرو رفتن سپاه سفیانی در سرزمین بیداء) را از باب جری، به آیه مرتبط می‌داند. از تفاسیر اهل سنت، به درالمنثور سیوطی اشاره می‌کند که در روایتی از اهل سنت ذیل آیه، جریان سفیانی را از قول پیامبر نقل می‌کند: خداوند سفیانی و همراهانش را وقتی به بیداء می‌رسد، در زمین فرو می‌برد؛ پس هیچ‌کدام از آن‌ها نجات نمی‌یابد، جز یکی که این خبر را برای انسان‌ها نقل می‌کند:

می‌توان گفت: مرحوم علامه، در بحث علائم الظهور نیز مانند مباحث دیگر، روایات مستفیض و قابل اعتماد را مطرح می‌کند و به طور قطع و یقین ـ مانند بعضی از مفسران ـ آیات را بر آن وقایع یا علائم، حمل نمی‌کند؛ اما چون قرآن، در همه زمان‌ها جاری است، در زمان متصل به ظهور مهدی نیز این‌گونه آیات، با وقوع آن علائم، جریان دارد و مصداق می‌یابد. در واقع، نگاه کلی‌نگر علامه، باعث می‌شود نوعی سنت الهی دربار? مشرکان و اغراض و آمال آن‌ها را مطرح و در زمان‌های خاص نیز آن سنت‌ها را جاری بداند. برای نمونه، در تفسیر آیه 5 سوره اسراء، بیان می‌نماید که احتمالاتی در تحقق این وعده الهی داده شده است و در تفسیر البرهان از قول امام صادق علیه السلام به گروهی اشاره می‌شود که قبل از قیام قائم، توسط خدا برانگیخته می‌شوند و مخالفان اهل بیت: را شناسایی و دستگیر می‌کنند. علامه،  با اشاره به روایات دیگر، اساس این وقایع را تکرار حوادث بنی‌اسرائیل در امت اسلام می‌داند؛ بدین معنا که شبیه این وعده‌ها و حوادث، در قوم بنی اسرائیل واقع شده است.

خیانت در امانت، تصدیق دروغگو، تشبه زنان به مردان و برعکس، گسترش آلات لهو و لعب، امر به منکر و نهی از معروف، ذلت مؤمنان، گسترش ربا و رشوه، کاهش و نامنظم شدن باران را علامه از نشانه های آخر الزمان میداند.
منبع:http://www.tebyan.net




      

شیطان می‌کوشد تا از رشد معنوی انسان جلوگیری کند(1) و جامعه انسانی را به تباهی و فساد بکشاند.(2) برای دست‌یابی به این هدف نیز می‌کوشد تا با تزیین (3) و گناه و نابهنجاری اخلاقی و اجتماعی،(4) شبهه‌افکنی(5) و ایجاد انجمن‌های سری توطئه(6) مردم را به سوی اطاعت خود به عنوان کسی که خواهان خیر و صلاح آن‌هاست، دعوت کند.

هر فرد و جامعه‌ای که اطاعت شیطان‌های انسانی و جنی را اختیار کند، گرفتار اموری می‌شود که شناسایی آن، می‌تواند گامی مهم برای شناسایی دوست و دشمن باشد؛ به این معنا که شیطان، دشمنی است که خود را به عنوان دوست معرفی می‌کند و امور باطل و نابهنجار را به عنوان کارهای نیک و پسندیده و مفید جلوه می‌دهد. پیروی از شیطان و همراه شدن با او آثار دنیوی و اخروی متعددی برای آدمی به دنبال دارد که در نتیجه آن نه تنها زندگی این دنیایی انسان، بلکه زندگی اخروی او را نیز دچار خسران عظیمی می‌کند.
عذاب الهی

«یَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّیْطَانَ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِیًّا * یَا أَبَتِ إِنِّی أَخَافُ أَن یَمَسَّکَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَکُونَ لِلشَّیْطَانِ وَلِیًّا»؛ «اى پدر من، شیطان را (با اطاعت از او) پرستش مکن، زیرا شیطان، خداى رحمان را همواره نافرمان است * اى پدر من، همانا بیم دارم که تو را عذابى از جانب خداى رحمان رسد و در نتیجه دوست و یاور شیطان شوى (در دنیا مورد لعن و در آخرت قرین آتش او گردى)».(7) 

در این آیه شریفه حضرت ابراهیم(علیه السلام) عمویش را به پیروی از توحید دعوت کرده و وقتی از او جواب مثبت نمی‌شنود، به آثار این کار اشاره می‌کند و می‌فرماید: « اگر مرا متابعت نکنی و توحید الهی را نپذیری و مشغول پرستش بت‌ها شوی، آثار شوم و بدی متوجه تو می‌شود که تو را به مسیر معصیت و غضب خدا می‌کشاند».

مراد از عبادت شیطان در این آیه، پرستش او نیست؛ بلکه اطاعت نمودن اوامر و وسوسه‌های اوست.(8)

سوق به فحشاء

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَا مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَن یَشَاء وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»؛ «اى کسانى که ایمان آورده‏اید، پیروى از گام‏هاى شیطان نکنید و هر کس از گام‏هاى شیطان پیروى کند مسلّما او دستور کار زشت و ناپسند مى‏دهد. و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود هیچ یک از شما هرگز (از فساد عقاید و اخلاق و عمل) پاک نمى‏شد، و لکن خداست که هر کس را بخواهد (در مراحل کمالات) پاک مى‏کند و خداوند شنوا و داناست.»(9)

نفوذ افکار شیطانی به صورت اندک و تدریجی شروع می‌شود و بدون اکتفا به همان مقدار و یا عدم پیشگیری از همان ابتدای وسوسه‌هایش کار به جاهای باریک و خطرناک کشیده می‌شود. وسوسه‌های شیطان مرحله به مرحله، گام به گام و تدریجی است. او هرگز به انسان پاکدامن را یکباره به آغوش فساد نمی‌کشاند؛ بلکه او را قدم به قدم به سمت آلودگی و گناه و فحشا می‌کشاند ؛

در آغاز معاشرت و دوستی با آلودگان است.

سپس شرکت در مجالس آن‌هاست. آنگاه فکر گناه است. سپس ارتکاب مصادیق مشکوک و شبهه‌ناک است و در نهایت انجام گناه یا شروع به معصیت کوچک است؛ هر چند در گام‌های بعدی گرفتار بدترین گناهان کبیره می‌شود و هیچ باکی ندارد.(10)

رهبر فاسد، پیروانش را هم به فساد می‌کشاند؛ از این رو قرآن به مومنان هشدار می‌دهد که از شیطان پیروی نکنید؛ چرا که او شما را جز به فحشا و منکر دعوت نمی‌کند.

نابودی

«وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَد تَّبَیَّنَ لَکُم مِّن مَّسَاکِنِهِمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَکَانُوا مُسْتَبْصِرِینَ»؛ «و قوم عاد و ثمود را نیز (هلاک نمودیم) و از مسکن‏هاى (ویران شده) آنها (سرنوشت بدشان) براى شما روشن شد، و شیطان عمل‏هاى (زشت) آنان را در نظرشان آراست پس آنها را از راه (خدا) بازداشت در حالى که پیشتر اهل بصیرت (به توحید و دین) بودند».(11)

این آیه شریفه که درباره قوم عاد و ثمود سخن می‌گوید، پایان کار آنان و علت آن را ذکر می‌‌کند که به خاطر لجاجت، شیطان کارهای ناروا و عقاید نادرست را در نظرشان زیبا جلوه داد و در نتیجه آنان از راه حق و پرستش خدا بازداشت؛ در حالی که چشم بینا و عقل و خرد داشتند و پیامبران الهی نیز راه حق را به آنان نشان داده بودند.
عدم تسلیم در برابر حق

«إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ»؛ «همانا کسانى (از اهل کتاب) که پس از آنکه راه هدایت بر آنها روشن شده به پشت سر خود برگشته‏اند (در عقاید سابق خود مانده‏اند) شیطان ( باطل‏ها و گناهان را) در نظر آنها آراسته نموده و در آرزوهاى دور و درازشان افکنده است».(12)

گاهی وسوسه‌های شیطانی چنان موثر واقع می‌شود که شخص بعد از دیدن و ایمان به حق، از حق روی می‌گرداند و مرتد می‌شود.

شیطان با دو عامل آن‌ها را به ارتداد می‌کشاند: اعمال ناشایست را در دیدگاهشان زیبا جلوه می‌دهد؛ آن‌ها را به آرزوهای طولانی مشغول می‌کند تا به خیال رسیدن به این آرزوها با اعراض از دین حق، به مخالفان آنان بپیوندند. در حقیقت نه به آروزی خود می‌رسند و نه آخرت خویش را حفظ می‌کنند و مصداق خسرالدنیا و الاخره می‌شوند.
کفر

«کَمَثَلِ الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِّنکَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ»؛ «(و مثل منافقان) مثل شیطان است که به انسان گفت: کافر شو و چون کافر شد، گفت: همانا من از تو بیزارم، همانا من از خدایى که پروردگار جهانیان است مى‏ترسم».(13)

از جمله کارهای بسیار مهم و در عین حال شیرین و جذاب قرآن، تشبیه نمودن کاری به کاری یا شخصی به شخص دیگر است که با روشنی اصل جریان، مطلب را در اذهان جا می‌اندازد. همه افراد در غالب این تشبیه کردن‌ها و مثل زدن‌ها حقیقت را درک می‌کنند.

در این آیه کار منافقان و اهداف آنان را نسبت به دوستان خود این‌گونه به کار شیطان نسبت به فریب خوردگان خودش تشبیه می‌کند: مثل کارهای منافقان همانند اعمال شیطان است. آنان بسان شیطان به دوستان خود وعده‌های دروغین می‌دهند که اگر فلان کار را بکنید با یاری ما به نتیجه می‌رسید، اما در مواقع حساس که نیاز واقعی به یاری آن‌ها دارند، آنان اعلام می‌دارند شما از ما نیستید و ما از شما بیزاریم.
سرگردانی

«قُلْ أَنَدْعُو مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ یَنفَعُنَا وَلاَ یَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللّهُ کَالَّذِی اسْتَهْوَتْهُ الشَّیَاطِینُ فِی الأَرْضِ حَیْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ یَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَىَ وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ»؛ «بگو: آیا جز خداوند چیزى را بخوانیم (بپرستیم) که نه سودى به ما می ‏دهد و نه زیانى می رساند، و پس از آنکه خدا ما را هدایت نمود (به دوران جاهلیت) عقبگرد کنیم؟! همانند کسى که شیطانها (ى جنّى) او را در روى زمین سرگردان کرده‏اند، در حالى که او را یارانى است که به سوى هدایتش می خوانند که بیا به سوى ما (ولى او از شدت تحیّر نمى‏پذیرد) بگو: بشتردید هدایت خدا همان هدایت (واقعى) است و ما مأموریم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم».(14)

بازگشت از توحید به شرک همانند این است که انسان به واسطه وسوسه‌های شیطان از شاهراه سعادت فاصله بگیرد و در بیابان حیرت سرگردان شود.

گاهی وسوسه‌های شیطان آن چنان در پیروانش اثر می‌گذارد که در عین وجود راهنمایان حقیقت مانند انبیاء ، گویا به هیچ وجه این گونه افراد دلسوز را نمی‌بینند و حرف‌های آنان را نمی‌شنوند.                                               





      

باسلام به دوستداران مهدی (عج).تو این پست بازی هایی مانند prince of Persia و assassin را نقد و تحلیل میکنیم.متاسفانه برخلاف توهین ها و تحریف های بسیاری که در این بازی ها به انبیاء الهی شده جزء بازیهای محبوب و پرکننده اوقات فراغت برای نوجوانان و جونان به حساب می آیند بدون اینکه حتی به محتوای آن دقت شود.ابتدا میریم سراغ بازی prince of Persia یا همان شاهزاده ایرانی:در این بازی دو جن به نام های راضیه و زهرا وجود دارند که هردو به شاهزاده برای حل مشکلات کمک میکنند اما در کمال تاسف این دو اسم نام های حضرت فاطمه زهرا هستند که در این بازی میخواهند ساحت مقدس حضرت زهرا که اشرف مخلوقات است را به مقام  یک جن برساند و همین را به ما القا میکند.همچنین روی شمشیر شاهزاده که در مراحل مختلف از شمشیر های متفاوتی استفاده میکند نوشته هایی از قبیل سیف فارس القوی-سیف فارس المنتقم-سیف فارس المهتدیوجود دارند که معنی آنها به ترتیب شمشیر سوار قدرتمند-شمشیر سوار انتقام گیرنده-شمشیر سوار هدایت شده هستند.درست است این الغاب خوب است اما هدف امام زمان نجات بشریت و برپا کردن صلح و امنیت است اما در این بازی هدف نجات یک دختر است و این منظور را میرساند که شاهزاده که روی شمشیرش الغاب امام زمان را دارد تنها هدفش نجات دوستش است.آیا همه ی اینها اتفاقی است؟شرکت یوبی سافت که سازنده این بازی است حقایق و دروغ ها را با هم ادغان میکند و ما با نگاه به حقایق اندک در بازی بقیه دروغ ها را هم حقیقت به شمار می آوریم و همچنین همانطور که در سری جدید این بازی به نام (شاهزاده ایران:شن های زمان) مجسمه هایی دیده میشوند مانند شیر بالدار که در تاریخ ایران و در زمان هخامنشیان بوده و چند مجسمه دیگر مانند بز که از نماد های مقدس فراماسون ها است را نیز به تاریخ ایران چسبانده اند که اصلا در تاریخ ایران این نماد وجود نداشته است.حالا بازی پر مخاطب assassin را نقد و تحلیل میکنیم.این بازی از سال 2012 آغاز می شود . کاربر به وسیله دستگاه های پیشرفته به گذشته و در طول جنگ های سوم صلیبی در بیت المقدس در سال 1191 باز می گردد و در نقش الطائر یکی از اعضای فرقه حشاشین ظاهر می شود. فرقه حشاشین و اسماعیلیه در این بازی به دروغ نماد شیعیان نشان داده شده و به شیوه ای پیچیده شیعیان به عنوان عامل اصلی تروریسم به مخاطب القا می شود. به عنوان مثال در این بازی در پرچم این فرقه که در تمامی قسمت های قلعه آنان نصب شده است به وضوح نام حضرت علی (ع) به چشم می خورد همچنین در نماد این بازی نام حضرت علی 2 مرتبه نوشته شده است.نکته ی جالب دیگر این است که آرم این بازی شباهت زیادی به نماد معروف گونیا و پرگار دارد.در سری های دیگری از بازی نیز نماد اوبلیسک را که در بخش (فراماسونری و نقاط انرژی) برای شما توضیح دادم  میتوان دید.جالب اینجاست که وقتی نسخه های متعدد بازی Prince of Persia منتشر می شود کسی در برابر آن موضعی نمی گیرد ، اما وقتی هالیوود از روی این بازی فیلم سینمایی تولید می کند منتقدان عرصه رسانه به شدت موضع گیری می کنند و از تحریف تاریخ در این فیلم ابراز نگرانی می کنند. حال این سوال مطرح است که بازی رایانه ای هیچ اهمیتی در برابر سینما ندارد ؟مگر دفاع از شوالیه های معبد از این بهتر هم می شود ؟ که نوجوان ایرانی افتخار می کند که الطیر یک ایرانی است ! اگر معنی اساسین را نداند ، اما خوب می فهمد که الطیر به ظاهر یک ایرانی شیعه بوده که پس از مبارزه با شوالیه های معبد، به اشتباه خود پی برده و حالا رهبر خود را به قتل رسانده است. یکی از نشریات حوزه بازی های رایانه ای با انتقاد از اقدام یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس در عرب دانستن الطیر، این کاراکتر را ایرانی خواند . امروز دعوا بر سر ملیت ابوعلی سینا نیست ، دعوا برسر ایرانی بودن شخصیت خیالی الطیر است که از طرف یک بازی رایانه ای غربی تببین شده است.همینو بگمو این پست رو تموم کنم تمام اهداف این بازی ها خراب کردن چهره معصومین و آماده سازی ذهن شما برای پذیرفتن دجال و خراب کردن چهره ایرانی ها به عنوان موجودات وحشی و بدون تمدنه...همین.





      

هالیوود کلمه ای است که توسط یک کافر مطرح شده است.هالیوود در واقع یعنی(چوب مقدس) و منظور آن چوبی است که در سحر و جادوگری کافران عصای جادوگری از آن ساخته شد و این اعتقاد وجود داشت که ساحرانی که مالک آن عصاها باشند میتوانند مردم را مسحور خود کرده و به کنترل در آورند.این بخش این کلمه حالت نمادی دارد اما مهم است که این بخش را نیز بفهمید که هالیوود مردم را مسحور خود کرده است.این یک حالت رویایی است که در آمریکا به آن ماشین رویا میگویند.برای مردم خیالها و فانتزی هارا به وجود می آورد و مردم را به حالت غیر عادی  میبرد.چیزی که جالب است این است که چیزی که در سینما اتفاق می افتد فضای تاریکی است که مردم در آنجا به تلویزیون نگاه میکنند و در آن یک حالت خلسه و مسحور شدن اتفاق می افتد که به آن "حالت معلق بی ایمانی"میگویند.شما وارد یک حالت میشوید که دچار شک و بی ایمانی میشوید و بعد به حالتی وارد میشوید که به وسیله ی آن شروع به ایمان پیدا کردن میکنید.چیزی که به طور درونی میفهمید تصور است.مردم میروند و آنهارا تماشا میکنند  و به دام آنها می افتند.مردم در طول فیلم گریه میکنند و تمام این تخلیه های هیجانی در این حالت اتفاق می افتد.خیلی از فیلمها این گونه هستند و این یک فاکتور مهم در مکانیزم کنترل است.این که به مردم اجازه داده میشود تا بروند و نوعی تخلیه هیجانی داشته باشند.که ارسطو راجع به فاکتور های مهم صحبت میکند:(یکی از فاکتور های لازم برای تراژدی ایجاد یک تجربه پالایش نفس است).به همین دلیل است که بیشتر فیلم ها و نیز خبر ها و چیزهایی مثل اینها برای این تمدن مهم هستند.همه ی مردم به این اخبار ها گوش میدهند و به خاطر دیدن حوادث غم انگیز دیگران,حس غم انگیز پالایش دهنده ای را تجربه میکنند و بعد احساس امنیت و رضایت برای تجربه شخصی خودشان از احساس خوشبختی فریبنده ای که در درون خود احساس میکنند.بنابراین اینها روش های بسیار ماهرانه و پیچیده ای هستند.شما بایستی بفهمید هالیوود باید تعداد بیشتری Marilyn monroes تولید کند تا شما را در رویاها سرگرم کند,تا شما زندگی خود را وقف این کنید که لذات دنیوی بیشتری به دست آورید.هالیوود همچنین علاقه زیادی دارد که خدایش را تکریم و ستایش کند که به جرعت میتوان گفت که تمام فیلم های پرفروش هالیوودی آخرالزمانی هستند و دارای نماد های عمیق فراماسونری هستند.هالیوود همیشه سعی کرده تا چهره فراماسونری را خوب جلوه دهد و بینندگان را فریب دهد تا فراماسون هارا انسانهای خوبی بدانند.خوب فیلم گنجینه ملی چه بود؟آن گنجی بود که شوالیه های معبد,در تالار های مخفی معبد حضرت سلیمان پیدا کردند اما بر خلاف گنجی از طلا و جواهرات که این فیلم به تصویر میکشد,چیزی که شوالیه ها پیدا کردن,کتابی بود که به آنها فنون رزمی و مخفی جادوگری و ستایش شیطان را یاد داد,و ار آن زمان تا کنون سعی در کنترل جهان کرده اند و اصرار دارند تا "نظم نوین جهانی" که اربابشان,شیطان برای آن کوشش میکند را روی کار بیاورند.





      

رهبران وسران اسراییلی عزم جدی بر نابودی ادیان الهی و اصول اجتماعی دارند و می خواهند هر آنچه را اولیای خدا بنا نهادند نابود سازند.در پروتکل اول دانشوران یهود امده است:مردم غیر یهودی از همان آغاز جوانی به وسیله عوامل ما بی بند و بار و بدون اخلاق بار می آیند.عوامل ما عبارتند از:معلمان سرخانه.خدمتکاران.منشی ها و زنانی که در خانه های ثروتمندان بچه داری میکنند.به کمک زنان یهودی مردان غیر یهودی را در عشرت کده ها و محل های عیاشی به فساد اخلاقی می کشانیم و آنها را از جاده ی عفت و پاکدامنی منحرف میسازیم.در قسمتی از پروتکل چهارم آمده است:بر ما لازم است که هم احترام به آزادی و هم اعتقاد به خدا را در میان مردم غیر یهود از بین ببریم و نیاز های مادی را جایگزین این گونه اعتقادات سازیم.در پروتکل نهم این گونه آمده است:ما.جوانان مسیحی و به طور کلی غیر یهودیان را در دریایی از افکار شاعرانه غرق میکنیم و آنهارا بر اساس اصولی که غلط می پنداریم تربیت میکنیم تا بتوانیم آنهارا به فساد بکشانیم.و سرانجام در پروتکل چهاردهم درباره ادیان آمده:هنگامی که حکومت شاهنشاهی ما آغاز شد همه ی ادیان باید از بین بروند لذا ریشه ی هر گونه عقیده ای باید از بیخ و بن کنده شود حتی اگر این کار به انکار وجود خدا بینجامد که ما امروزه شاهد آنیم.فیلسوفان ما نارسایی های عقاید و مذاهب غیر یهودیان را مورد بحث و برسی قرار میدهند اما کسی نباید اعتقادات واقعی مذهب ما را مورد برسی قرار دهد زیرا هیچ کس جز خودمان نباید از دین ما سر در بیاورد.بر اساس این پروتکل های شیطانی و امثال آن که در بیست و پنج بند نوشته شده یهودیان قصد تسلط بر عالم را دارند و در این باب از هیچ امر و فتنه ای ابا ندارند از آن جمله ساخت مکتب های باطل و بیهوده برای غیر یهودیان است که با صرف هزینه های بسیار و به خدمت گرفتن هنر پیشگان.خوانندگان.نوازندگان.مجلات.روزنامه ها و...از آنان حمایت میکنند و با این کارها سعی در پرکردن خلا روحی جوانان غرب و شرق را دارند.





      
<      1   2   3   4   5   >>   >