سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مجله اینترنتی فرهنگی روستای مازغ بالاشهرستان میناب

 

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

 


روزى امام کاظم ع از کنار مردى ژولیده و خاک نشین عبور نمود، به او سلام کرد و نزد او نشست و با او مدتى طولانى به گفتگو پرداخت، سپس به او فرمودن (من براى خدمتگذارى حاضرم، هرگونه کارى دارى بگو انجام دهم! ). 
شخصى به امام کاظم علیه السلام گفت: (عجبا! تو نزد این شخص (خاک آلود و کوخ نشین) آمده اى و همنشین شده اى و اکنون نیز مى خواهى به او خدمت کنى او سزاوار است که به تو خدمت کند... )
امام کاظم (ع) در پاسخ به او فرمود: این شخص بنده اى از بندگان خدا، و برادر دینى من طبق کتاب خدا (قرآن) و همسایه‌ام در شهرهاى خدا مى باشد، پدر من و او، حضرت آدم (ع) یکى است و او بهترین پدران است و بالاترین دین ؛دین اسلام است (که ما را به همکارى دعوت کرده) و شاید روزگار دگرگون شود و ما دست نیاز به سوى او دراز کنیم، و خدا ما را پس از فخر بر او، در برابر کوچک نماید، سپس این شعر را خواند: 
نواصل من لایستحق وصالنا مخافة ان نبقى بغیر صدیق
(با کسى که ظاهرا تناسب ارتباط با ما ندارد، رابطه برقرار مى سازیم، از ترس آنکه مبادا بدون دوست شویم) (1).


1-اعیان الشیعه ج 2، ص 7 
داستان های شنیدنی از چهارده معصوم علیهم السلام

 

تاکید می کنم ساده زندگی کنید و با مردم جوشیدن خصلت شما باشد.

نیرنگ و دروغ را به دور افکنده و با فقیرترین افراد جامعه تان هم سطح باشید.


[ سه شنبه 95/9/16 ] [ 5:59 صبح ] [ اسحق رنجبری درویش ]
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 16
بازدید دیروز: 39
کل بازدیدها: 137063