سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مجله اینترنتی فرهنگی روستای مازغ بالاشهرستان میناب

روایاتی از امام جواد علیه السلام در مورد امام زمان (عج)

ازشبکه جهانی اطلاع رسانی امام المهدی عج

امام جواد علیه السلام فرمودند:

«افضل اعمال شیعتنا انتظار الفرج»


برترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است.

کمالدین ج2 باب 36 ح 1



امام جواد علیه السلام می فرماید: قائم ما همان مهدی(عج) است. او کسی است که در زمان غیبتش، واجب است انتظار کشیده شود و هنگامیکه ظهور کرد، اطاعتش کنند. او سومین فرزند از فرزندان من است. قسم به آن خدایی که محمد(ص) را به نبوت مبعوث گردانید و ما را به امامت انتخاب نمود، اگر از عمر دنیا فقط یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را چنان طولانی گرداند تا اینکه قائم ما در آن روز خارج شده و ظهور نماید. پس با ظهورش جهان را از عدل و داد پر کند، چنانکه از ظلم و ستم پر شده است.

کمالدین ج2 باب 36

و

قالَ الإمام الجواد - علیه السلام - : یَخْفی عَلَی النّاسِ وِلادَتُهُ، وَ یَغیبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ، وَ تَحْرُمُ عَلَیْهِمْ تَسْمِیَتُهُ، وَ هُوَ سَمّیُ رَسُول اللهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) وَ کَنّیهِ.


«وسائل الشّیعه، ج 16، ص 242، ح 21466»

امام جواد - علیه السلام - فرمود: زمان ولادت امام عصر - علیه السلام - بر مردم ـ زمانش ـ مخفی است، و شخصش از شناخت افراد غایب و پنهان است. و حرام است که آن حضرت را نام ببرند; و او همنام و هم کنیه رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم است.

به نقل از سایت اندیشه قم

[ سه شنبه 95/8/4 ] [ 2:10 عصر ] [ اسحق رنجبری درویش ]

عصر ظهور در کلام امام محمد باقر علیه السلام

ازشبکه جهانی اطلاع رسانی امام المهدی عج

 

امام باقر علیه‏ السلام در گفتارى امیدآفرین و نشاط ‏بخش به منتظران حقیقى آن حضرت مژده مى‏ دهد که «یَأْتِى عَلَى النّاسِ زَمانٌ یَغِیبُ عَنْهُمْ اِمامُهُمْ فَیاطُوبى لِلثّابِتِینَ عَلى اَمْرِنا فِى ذلِکَ الزَّمانِ اِنَّ اَدْنى ما یَکُونُ لَهُمْ مِنَ الثّوابِ اَنْ یُنادِیَهُمُ الْبارِى‏ءُ عَزَّ وَ جَلَّ عِبادِى آمَنْتُمْ بِسِرّى وَ صَدَّقْتُمْ بِغَیْبى فَأَبْشِرُوا بِحُسْنِ الثَّوابِ مِنّى(1).

بر مردم زمانى مى‏ آید که امامشان از منظر آنان غایب مى‏ شود. خوشا به حال آنان ‏که در آن زمان در امر [ولایت] ما اهل‌بیت ثابت‏ قدم و استوار بمانند! کمترین پاداشى که به آنان مى‏ رسد، این است که خداى متعال خطابشان مى‏ کند و مى‏ فرماید:

بندگان من! شما به حجت پنهان من ایمان آوردید و غیب مرا تصدیق کردید. پس بر شما مژده باد که بهترین پاداش من در انتظارتان است.»

امام باقر علیه السلام فرمود: مطمئنا بدان! اگر من آن روزگاران را درک کنم، جانم را براى فداکارى در رکاب حضرت صاحب الامر علیه‏ السلام تقدیم مى‏ دارم.

آن ‏گاه امام باقر علیه‏ السلام ادامه داد: «خداوند متعال به خاطر ارج‏گذارى به چنین منتظران راستینى به آنان مى‏ فرماید: شما مردان و زنان، بندگان حقیقى من هستید. رفتار نیک و شایسته‏ تان را مى‏ پذیرم و از کردار ناپسندتان عفو مى‏ کنم و به خاطر شما سایر گنهکاران را مى‏ آمرزم و بندگانم را به خاطر شما با باران رحمت خود سیراب و از آنان بلا را دفع مى‏ کنم. اى عزیزترین بندگان من! اگر شما نبودید، عذاب دردناک خود را به مردم نافرمان نازل مى‏ کردم.»(2)

یاران وفادار

پیشواى پنجم علیه‏ السلام در توصیف یاران حضرت مهدى علیه‏ السلام که در زمان غیبت، خود را براى شرکت در قیام جهانى آن حضرت آماده مى‏ کنند، به ابو خالد کابلى فرمود: «من به گروهى مى‏ نگرم که در آستانه ظهور از طرف مشرق زمین به پا مى‏ خیزند. آنان به دنبال طلب حق و ایجاد حکومت الهى تلاش مى‏ کنند.

بارها از متولیان حکومت اجراء حق را خواستار مى‏ شوند، امّا با بى‏ اعتنایى مسئولین مواجه مى‏ شوند. وقتى که وضع را چنین ببینند، شمشیرهاى خود را به دوش مى‏ نهند و با اقتدار و قاطعیت تمام در انجام خواسته‏ شان اصرار مى‏ ورزند تا این که سردمداران حکومت نمى‏ پذیرند و آن حق طلبانِ ثابت قدم، ناگزیر به قیام و انقلاب مى‏ گردند و کسى نمى‏ تواند جلوگیرشان شود.

این حق‏جویان وقتى که حکومت را به دست گرفتند، آن را به غیر از صاحب الامر علیه‏ السلام به کس دیگرى نمى‏ سپارند. کشته‏ هاى اینها همه از شهیدان راه حق محسوب مى‏ شوند.»

در اینجا امام باقر علیه‏ السلام به ابو خالد کابلى جمله‏ اى زیبا فرمود که مى‏ تواند نصب العین همه منتظران لحظات ظهور باشد.

آن حضرت فرمود: «اَما اِنِّى لَوْ اَدْرَکْتُ ذلِکَ لاَءَسْتَبْقَیْتُ نَفْسى لِصاحِبِ هذَا الاْءَمْرِ(3) ؛ مطمئنا بدان! اگر من آن روزگاران را درک کنم، جانم را براى فداکارى در رکاب حضرت صاحب الامر علیه‏ السلام تقدیم مى‏ دارم.»

امام در مورد یاران امام زمان علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! 313 نفر یاران مهدى علیه‏ السلام مى‏ آیند که پنجاه نفر از آنان زن مى‏ باشند و بدون هیچ‏گونه وعده قبلى در شهر مکه گرد هم جمع مى‏ شوند.

امام پنجم علیه‏ السلام در مورد استقامت و استوارى یاران حضرت مهدى علیه‏ السلام به آیه‏ اى از قرآن استناد کرد و در تفسیر آیه «فَاِذا جاءَ وَعْدُ اُوْلهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمَ عِبادا لَنا اُولى بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْدا مَفْعُولاً»(4) ؛ «هنگامى که نخستین وعده فرا رسد، گروهى از بندگان پیکارجوىِ خود را بر ضد شما برمى‏ انگیزیم [تا شما را سخت درهم کوبند و براى به دست آوردن مجرمان] خانه‏ ها را جستجو مى‏ کنند و این وعده‏ اى است قطعى.» فرمود: «این بندگان پیکارجو و مقاوم که به طرفدارى از حق به پا مى‏ خیزند، همان حضرت قائم و یاران وفادار او هستند.»(5)

چشم به راه ظهور

از منظر امام باقر علیه‏ السلام در عصر غیبت، چشم به راه ظهور حضرت مهدى علیه‏ السلام بودن و انتظار حکومت آل محمد صلى‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله را کشیدن از عبادات شایسته و برتر محسوب مى‏ شود. آن گرامى به نقل از وجود مقدس رسول اکرم صلى‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله فرمود:

«اَفْضَلُ الْعِبادَةِ انْتِظارُ الْفَرَجِ(6)؛ انتظار [پیروزى و] فرج [آل محمد صلى‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله] از برترین عبادات محسوب مى‏ شود.»


جهان در آستانه ظهور

در آستانه ظهور حضرت مهدى علیه‏ السلام اوضاع جهان به بدترین وضع خود مى‏ رسد و ظلم و ناعدالتى، تبعیض، تضییع حقوق دیگران به بدترین وضع خود تبدیل شده و مردم از هر کس و حکومتى ناامید گردیده، به دنبال روزنه امید و نداى عدالتى مى‏ گردند که آنان را از آن منجلاب ستم و از چنگال زورمداران و مستکبران نجات بخشد.

مردم چنان از دست دروغگویان فتنه‏ انگیز و فرصت طلب به تنگ مى‏ آیند که شب و روز آرزوى قیام منادى عدالت را در سر مى‏ پرورانند. حضرت امام باقر علیه‏ السلام فضاى تاریک جهان قبل از ظهور را این‏گونه بیان مى‏ کند:

«لا یَقُومُ الْقائِمُ اِلاّ عَلى خَوْفٍ شَدیدٍ مِنَ النّاسِ وَ زَلازِلَ وَ فِتْنَةٍ وَ بَلاءٍ یُصیبُ النّاسَ وَ طاعُونٍ قَبْلَ ذلِکَ وَ سَیْفٍ قاطِعٍ بَیْنَ الْعَرَبِ وَاخْتِلافٍ شَدیدٍ بَیْنَ النّاسِ وَ تشْتیتٍ فى دینِهِمْ وَ تَغْییرٍ فى حالِهِمْ حَتّى یَتَمَنَّى الْمُتَمَنّى الْمَوْتَ صَباحا وَ مَساءً مِنْ عِظَمِ ما یَرى مِنْ کَلْبِ النّاسِ وَ اَکْلِ بَعْضِهِمْ بَعْضا(7)؛ حضرت قائم علیه‏ السلام قیام نمى‏ کند، مگر در حال ترس شدید مردم و زلزله‏ ها و فتنه و بلایى که بر مردم فرا رسد و قبل از آن، گرفتار طاعون مى‏ شوند.

آن‏گاه شمشیر برنده میان اعراب حاکم مى‏ شود و اختلاف میان مردم و تفرقه در دین و دگرگونى احوالشان به اوج مى‏ رسد؛ به‏ گونه‏ اى که هر کس بر اثر مشاهده درنده‏ خویى و گزندگى‏ اى که در میان برخى از مردم نسبت به بعضى دیگر به وجود مى‏ آید، صبح و شام آرزوى مرگ مى‏ کند.»

امام آن‏گاه افزود: «وقتى که یأس و ناامیدى تمام مردم را فرا گرفت و دیگر از هر جهت خود را در بن‏بست احساس کردند، امام غائب علیه‏ السلام قیام مى‏ کند.»

اقتدار حضرت مهدى علیه ‏السلام

براى اجراء عدالت و گسترش مساوات در جامعه اسلامى لازم است که موانع عدالت را از میان برداشت و راه آن را هموار کرد؛ زیرا اصحاب زر و زور و تزویر و کسانى که از در هم ریختگى جامعه در راه ترویج فساد و انحراف بهره مى‏ برند، هرگز از عدالت و برنامه‏ هاى عادلانه راضى نخواهند بود و با توسل به هر شیوه‏ اى در مسیر احقاق حقوق مردم سنگ‏اندازى خواهند کرد.

بنابراین، یکى از مهم‏ترین ویژگی‌هاى زمامداران عادل قاطعیت و صلابت در مقابله با دشمنان داخلى و خارجى است. امام زمان علیه‏ السلام نیز با اقتدار کامل مخالفین اسلام و دشمنان عدالت را سرکوب خواهد کرد. امام باقر علیه‏ السلام مى‏ فرماید:

«لَیْسَ شَأْنُهُ اِلاّ بِالسَّیْفِ(8) ؛ آن حضرت (در سرکوب دشمنان قسم خورده‏ اش) فقط شمشیر را مى‏ شناسد.»

او در قاطعیت همانند جدّش رسول خدا صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله عمل خواهد کرد و به خیانتکاران، کافران و عوامل داخلى دشمن اجازه هیچ‏گونه توطئه‏ اى نخواهد داد.

دجّال نیز فتنه‏ گرى کذّاب و فریبنده است که موجى از آشوب و فتنه به پا مى‏ کند و بسیارى را با دسیسه‏ هاى شیطانى‏ اش مى‏ فریبد. چشم راست او ناپیداست و نام اصلى‏ اش صیف بن عائد است. او ادعاى خدایى مى‏ کند. در سحر و جادو، زبردست و در فریب مردم، مهارت عجیبى دارد. شیطان صفتان به اطراف او گرد مى‏ آیند.

حضرت باقر علیه‏ السلام درباره شباهت حضرت مهدى علیه‏ السلام به پیامبران الهى مطالبى فرموده و درباره تشابه حضرت خاتم الاوصیاء به حضرت پیامبر اکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله فرموده است: «وَ اَمّا مِنْ مُحَمَّدٍ صلى‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله فَالْقِیامُ بِالسَّیْفِ وَ تَبْیینُ آثارِهِ ثُمَّ یَضَعُ سَیْفَهُ عَلى عاتِقِهِ ثَمانِیَةَ اَشْهُرٍ فَلا یَزالُ یَقْتُلُ اَعْداءَ اللّهِ حَتّى یَرْضَى اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ(9)؛ و امّا [شباهت حضرت مهدى علیه‏ السلام] به پیامبر اکرم صلى‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله قیام با شمشیر است [که دشمنان لجوج را از میان برمى‏ دارد] و آثار آن حضرت را آشکار مى‏ کند. آن‏گاه هشت ماه به صورت مسلّح و آماده به سر مى‏ برد و همواره با دشمنان خدا مبارزه مى‏ کند تا این که خداوند راضى شود.»

بانوان در دولت مهدوى

بدون تردید بانوانِ شایسته و متعهد در دولت آن حضرت جایگاه ارزشمندى دارند. نقش زن در آن زمان همانند زنان صدر اسلام، فراخور حال آنان و نسبت به موقعیت ویژه‏ شان خواهد بود؛ یعنى همان رسالتى که یک زن مسلمان طبق آیین اسلام به دوش گرفته است، در عصر ظهور نیز به آن پاى‏ بند خواهد بود.

آنچه از روایات بر مى‏ آید، آن است که عده‏ اى از کارگزاران آن حضرت از بانوان ارجمند هستند. جابر بن یزید جعفى از یاران نزدیک امام محمد باقر علیه‏ السلام به نقل از آن حضرت فرمود:

«وَ یَجِى‏ءُ وَاللّهِ ثَلاثُ مِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلاً فیهِمْ خَمْسُونَ امْرَأَةً یَجْتَمِعُونَ بِمَکَّةَ عَلى غَیْرِ میعادٍ(10)؛ به خدا سوگند! 313 نفر یاران مهدى علیه‏ السلام مى‏ آیند که پنجاه نفر از آنان زن مى‏ باشند و بدون هیچ‏گونه وعده قبلى در شهر مکه گرد هم جمع مى‏ شوند.»

روایت دیگرى در این زمینه از ام‌سلمه، همسر رسول خدا صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله از طریق اهل سنت نقل شده است که پیامبر اکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله در آن گفتار با اشاره به عصر ظهور و اجتماع یاران حضرت مهدى علیه‏ السلام در اطراف آن حضرت مى‏ فرماید:

«یَعُوذُ عائِذٌ فِى الْحَرَمِ فَیَجْتَمِعُ النّاسُ اِلَیْهِ کَالطَیْرِ الْوارِدِ الْمُتَفَرِّقَةِ حَتّى یَجْتَمِعَ اِلَیْهِ ثَلاثُ مِائَةٍ وَ اَرْبَعَةَ عَشَرَ رَجُلاً فِیهِ نِسْوَةٌ ...؛ (در زمان ظهور) پناه‏ خواهى به حرم خداوند در مکه پناهنده مى‏ شود. مردم همانند کبوتران از هر سو به جانب او رو مى‏ آورند تا این که سیصد و چهارده نفر که عده‏ اى از آنان زن هستند، دور او را مى‏ گیرند.» و ادامه داد: «و از همان‏ جا خروج مى‏ کنند و بر تمام ستمگران و اعوان و انصارشان پیروز مى‏ گردند و عدل را آن ‏چنان در روى زمین برقرار مى‏ سازند که زندگان آرزو مى‏ کنند که اى کاش مرده‏ هایشان نیز از طعم آن عدالت مى‏ چشیدند!»(11)

مخالفین دولت مهدوى

سران جبهه باطل معمولاً افرادى خودخواه، متکبر، صاحب صفات ناپسند انسانى هستند که در مقابل حق خودنمایى مى‏ کنند. آنان چنان در منجلاب فساد و گناه غوطه‏ ورند که انسان‌هاى حق‏ طلب و جلوه‏ هاى فضیلت را خطرناک‏ترین دشمنان خویش قلمداد مى‏ کنند. به همین جهت، تمام تلاش‌هاى خود را براى نابودى آیین حق و رهبران الهى به کار مى‏ گیرند. اما خداوند طبق سنت پایدار خود همواره حق را پیروز گردانیده و دشمنانش را مأیوس و مغلوب کرده است.

قرآن مى‏ فرماید: «یُرِیدُونَ أَن یُطْفِئُواْ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلآَّ أَن یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْکَرِهَ الْکَـفِرُونَ»(12)؛ «(مخالفین حق)مى‏ خواهند نور خدا را با دهان‌هاى خود خاموش کنند، ولى خدا جز این نمى‏ خواهد که نورش را کامل کند؛ هر چند کافران را خوش نیاید.»

در عصر ظهور، تلاش‌هاى زیادى صورت مى‏ گیرد تا از استقرار حکومت قائم آل محمد صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله جلوگیرى شود، اما آن حضرت به لطف و مدد الهى، تمام موانع را از میان برمى‏ دارد. سفیانى یکى از دشمنان سرسخت حضرت مهدى علیه‏ السلام است.

امیرمؤمنان على علیه‏ السلام در مورد جنایات وى به کوفیان فرمود: «بدا به حال کوفه! سفیانى چه جنایاتى در آنجا انجام مى‏ دهد! به حریم شما تجاوز مى‏ کند، کودکان را سر مى‏ برد و ناموس شما را هتک مى‏ کند.»(13)

امام ‌باقر علیه‏ السلام درباره ویژگی‌هاى این دشمن سرسخت حضرت مهدى علیه‏ السلام فرمود: «اگر سفیانى را مشاهده کنى، در واقع پلیدترین مردم را دیده‏ اى. وى داراى رنگى بور و سرخ و کبود است. هرگز سر به بندگى خدا فرو نیاورده و مکه و مدینه را ندیده است.»(14)

امام باقر علیه‏ السلام مى‏ فرماید: «گویا من سفیانى (سرکرده دشمنان حضرت امام عصر علیه‏السلام) را مى‏ بینم که در زمین‌هاى سرسبز شما در کوفه اقامت گزیده، ندا مى‏ دهد که هر کس سر یک تن از شیعیان على علیه‏ السلام را بیاورد، هزار درهم پاداش اوست. در این هنگام، همسایه به همسایه دیگر حمله مى‏ کند و مى‏ گوید: این شخص از شیعیان است. او را مى‏ کشد و هزار درهم جایزه مى‏ گیرد.»(15)

شیصبانى نیز یکى دیگر از سران جبهه باطل در عصر ظهور است. او از دشمنان کینه‏ توز اهل‌بیت علیهم‏ السلام و حضرت مهدى علیه‏ السلام مى‏ باشد. ریشه‏ اش به بنى‏ عباس مى‏ رسد و شخصى بدکردار، شیطان صفت و گمنام است.

امام باقر علیه‏ السلام به جابر جعفى فرمود: «سفیانى خروج نمى‏ کند، مگر آن که قبل از او شیصبانى در سرزمین عراق خروج مى‏ کند. او همانند جوشیدن آب از زمین، یکباره پیدا مى‏ شود و فرستادگان شما را به قتل مى‏ رساند. بعد از آن در انتظار خروج سفیانى و ظهور قائم علیه‏ السلام باشید.»(16)

اما طبق مشیت الهى و سنت تغییرناپذیرش همچنان که در طول تاریخ همواره به اثبات رسیده است، اهل باطل همچون کف روى آب نابود شدنى هستند و حضرت مهدى علیه‏ السلام نیز با غلبه بر سران کفر و فتنه و نفاق طومار زندگانى دشمنان فضیلت و کمال را درهم مى‏ پیچد و بساط عدل و داد و انسانیت را در روى زمین مى‏ گسترد.


نویدهاى امام محمد باقر علیه السلام در مورد ظهور حضرت مهدى (عج)

1- ابوحمزه ثمالى آورده است که: در یکى از روزها در محضر درس امام محمدباقر علیه السلام بودم، هنگامى که حاضران ‏رفتند، امام باقر علیه السلام فرمود:

اباحمزه! از رخدادهایى که خداوند آن را قطعى ساخته است قیام قائم ماست. هر کس در آنچه مى‏ گویم ‏تردید کند با حال کفر به خدا، او را ملاقات خواهد کرد.

آنگاه افزود: پدر و مادرم فداى وجود گرانمایه او باد که همنام و هم‏کنیه من است و هفتمین امام پس از من. پدرم فداى کسى باد که زمین را لبریز از عدل و داد مى‏ کند همان گونه که به هنگامه ظهورش از ستم و بیداد لبریز است .

یا اباحمزه! هر کس سعادت دیدار او را داشت و همان گونه که به پیامبر صلی الله علیه و آله و على علیه‌السلام سلام و درود مى‏ گوید بر آن حضرت درود گفت و فرمانبردار او گردید، بهشت‏ بر او واجب مى‏ گردد و هر کس به آن وجود گرانمایه سلام نگفت، خداوند بهشت را بر او حرام ساخته و او را در آتش سوزان جاى خواهد داد و چه بدجایى است جایگاه ستمکاران! (17)

2- بانوى دانش پژوهى که به (ام‏هانى) شهرت داشت آورده است که بامدادى بر حضرت باقر علیه السلام وارد شدم و گفتم: سرورم! آیه‏ اى از قرآن شریف، ذهن و فکرم را به خود مشغول داشته و خوابم را ربوده است .

فرمود: کدام آیه ام‏هانى؟ بپرس!

گفتم: این آیه شریفه که مى‏ فرماید: فلا اقسم بالخنس. الجوار الکنس. (18)

فرمود: به! به! چه مسئله خوبى پرسیدى، این مولود گرانمایه‏ اى است در آخرالزمان. او (مهدى) این عترت پاک ‏است. مهدى خاندان وحى و رسالت، براى او غیبت و حیرتى است که گروهى در آن گمراه مى‏ گردند و گروه‌هایى راه حق و هدایت را مى‏ یابند. خوشا به حالت اگر او و زمان او را درک کنى ... و خوشا به حال آنان ‏که او را درک خواهند نمود. (19)


پی‌نوشت‌ها:

1.کمال الدین، ج 1، ص 330.

2.همان.

3.غیبت نعمانى، ص 273.

4.اسراء / 5.

5.تفسیر عیاشى، ج 2، ص 281.

6.بحارالانوار، ج 52، ص 125.

7.همان، ص 230.

8.همان، ص 354.

9.کمال الدین، ص 329.

10.بحار الانوار، ج 52، ص 222.

11.معجم احادیث المهدى علیه‏السلام ، ج 1، ص 501/ المعجم الاوسط، ج 5، ص 334.

12.توبه / 32.

13.یوم الخلاص، ص 93.

14.بحارالانوار، ج 52، ص 354.

15.بحار الانوار، ج 52، ص 215.

16.غیبت نعمانى، ص 302.

17- بحارالانوار، ج 24، ص 241 .

18- سوره تکویر، آیه 16 و 17 .
19- اکمال الدین، شیخ صدوق، ج 1، ص 330 / بحارالانوار، ج 51، ص 137 .


[ سه شنبه 95/8/4 ] [ 2:4 عصر ] [ اسحق رنجبری درویش ]

مهدویت در کلام امام محمد باقر(ع)

ازشبکه جهانی اطلاع رسانی امام المهدی عج

بیشترین روایات و اخباری که در زمینه معارف دینی و اسلامی به ما رسیده است، از جانب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بوده است زیرا در دوره آن امامان بزرگ فرصتی مناسب فراهم گشت تا آنان بتوانند ظرائف و نکات دقیق دینی را برای هدایت بشریت ارائه نمایند از جمله اموری که در سخنان و گفتار امام باقر علیه السلام به طور کامل مورد تبیین قرار گرفته است، مساله مهدویت می‎باشد که به جلوه‎هایی از آن اشاره می‎نماییم:

 

تسلط کامل حضرت مهدی (عج) بر عالم

بی شک نمی‎توان حکومت مهدوی را محدود در یک گوشه خاص جهان نمود و حضرت مهدی ارواحنا فداه را به یک نژاد خاص مربوط کرد بلکه آن حضرت متعلق به تمام عالم می‎باشد و دولت و حکومت وی بر تمام جهان می‎باشد چنان چه قرآن کریم سیطره آن حضرت را بر تمامی زمین می‎داند و می‎فرماید: "ان الارض یرثها عبادی الصالحون"(1)؛ زمین را بندگان شایسته به ارث خواهند برد که امام باقر علیه‎السلام در ذیل این آیه می‎فرمایند: «این افراد (صالحون) همان یاران مهدی(عج) در آخرالزمان خواهند بود.» (2)

و در جای دیگر فرمودند: گویا یاران حضرت مهدی را می‎بینم که بر خاور و باختر گیتی مسلط شده‎اند و هیچ چیز در عالم نیست مگر آن که از آنان فرمان می‎برد."(3)

 

ایجاد اقتصادی سالم و مفید در جامعه بشری

عدم برنامه‎ریزی صحیح، ویژه‎خواری، تبعیض و ... از اموراتی هستند که زندگی رفاهی و معیشتی دنیا را فلج می‎کند و راه یک زندگی متعادل و سعادتمندانه را برای تک تک افراد از میان برمی‎دارد. به طور حتم اگر منابع و ثروت‎های خدادادی با یک برنامه‎ریزی صحیح و همچنین مدیریتی متعهد و کارآمد در کلیه جوامع تقسیم گردد شاهد اقتصادی با برکت و با بازدهی کلان خواهیم بود و این رویه در حکومت حضرت مهدی(عج) به طور کامل محقق خواهد شد. در آن دولت کریمه، هر نیازمندی به آمال و حوائج خود خواهد رسید و آن حضرت چنان بذل و بخشش به افراد جامعه می‎نماید که حتی پیامبران گذشته چنین کاری را نکرده‎اند و کار به جایی می‎رسد که دیگر کسی یافت نمی‎شود که بتوان به او کمک کرد و همه مردم به تمکن مادی و اقتصادی سرشاری دست خواهند یافت.

امام باقر علیه السلام در این باره چنین فرمودند: «حضرت مهدی(عج) در سال دو بار به مردم مال می‎بخشد و در ماه دو بار امور معیشت به آنها می‎دهند. تا نیازمندی به زکات باقی نماند . صاحبان زکات زکات خود را نزد فقراء می‎آورند ولی آنها نمی‎پذیرند. پس آنها زکات خویش را در کیسه‎هایی قرار می‎دهند و در اطراف خانه‎ها می‎گردند تا محتاجی پیدا کنند ولی مردم بیرون می‎آیند و می‎گویند: ما احتیاج به پول شما نداریم. سپس آن حضرت چنان دست به بخشش اموال می‎زند به طوری که تا آن روز کسی این چنین بخشش اموال نکرده باشد.» (4)

آن حضرت در جایی دیگر در مورد بهبود وضع معیشتی اجتماع و مردم چنین می‎فرمایند: «همه اموال جهان در نزد مهدی (عج) گرد می‎آید آنچه در دل زمین است و آنچه بر روی زمین است آن گاه مهدی (عج) به مردم می‎گوید: بیایید و این اموال را بگیرید این‎ها همان چیزهایی است که برای به دست آوردن آنها قطع رحم کردید و خویشان خود را رنجانیدید خون‎های به ناحق ریختید و مرتکب گناهانی شدید.» (5)

 

رشد عقلی و تکامل معرفتی بشریت

یکی از آرمان‎های عظیم انبیاء الهی گسترش علم و معرفت در میان مردم بوده است، عقلانیتی که در پرتو آن بتوان به سعادت و پیشرفت کاملی دست یافت. چنان چه حضرت امیرالمومنین می‎فرمایند: « خداوند به سوی مردم پیامبران را فرستاد تا فطرت آنان را بیدار نمایند و نعمت‎های فراموش شده را به آنها تذکر دهد و با آنان اتمام حجت نماید و نیروهای پنهانی و عقول آنان را باور نماید.» (6)

از برنامه‎های اصلی حضرت مهدی نهادینه کردن فرهنگ تعلیم و تربیت دینی و اسلامی و عقل محوری در میان مردم می‎باشد و ظرفیت علمی و معرفتی آنان را به حد کمال خواهند رسانید. این مطلب را در حدیثی از امام باقر علیه السلام چنین می‎خوانیم: «قائم ما به هنگام قیام نیروهای عقلانی مردم را تمرکز می‎دهد و منت الهی خویش را بر سر مردم خواهد گذاشت و خردها و دریافت‎های عقلی را به کمال می‎رساند و دانش آنان را گسترش می‎دهد.» (7)

در حکومت عدل جهانی دیگر ضعف و خلاء فکری و معرفتی وجود ندارد و ریز و درشت اجتماع از منابع سرشار علمی و عقیدتی سیراب می‎شوند و حتی زنان خانه‎دار نیز از آن بی‎بهره نمی‎مانند. امام باقر علیه السلام در این باره فرمودند: «در زمان حکومت مهدی (عج) به همه مردم حکمت و علم می‎آموزند تا جائی که زنان در خانه‎ها با کتاب خدا و سنت پیامبر قضاوت می‎کنند. قرآن کریم حضرت مهدی را به آب گوارایی تشبیه می‎کند و می‎فرماید: «قل ارایتم ان اصبح ماءکم غورا فمن یاتیکم بماء معین» (8) ؛ اگر آب حیات شما در زمین فرو رود چه کسی آن آب روان را برای شما خواهد آورد؟ که امام باقر علیه السلام در حدیثی زیبا این آب گوارا را به وجود مقدس حضرت مهدی و گسترش علم و معرفت و کمال در میان بندگان خدا تاویل می‎نمایند و هم چنین می‎فرمایند: «این آیه در باره امام قائم نازل شده است یعنی کیست که امام شما را آشکار کند که شما را از آسمان و زمین آگاه سازد و از حلال و حرام و آمین خدا مطلع کند.»(9) امید است که خداوند متعال همه ما را از دوستان و یاران آن حضرت در غیبت و ظهورشان مقرر فرماید.

به نقل از تبیان

پی‎نوشت‎ها


1- قرآن کریم، انبیاء 105.
2- تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه 105 انبیاء .
3- موعود امام مهدی، کتاب سوم، ص 452 .
4- بحارالانوار، ج 52، ص 39 .
5- غیبت نعمائی، ص 237.
6- نهج البلاغه، 33.
7- بحارالانوار، ج52، ص 236.
8- قرآن کریم، ملک 30.
9- کمال الدین، ج1، ص 325.

[ سه شنبه 95/8/4 ] [ 1:57 عصر ] [ اسحق رنجبری درویش ]

نشانه‌های آخرالزمان از نگاه علامه 

 

علامه طباطبایی ذیل بعضی از آیات، پس از مطرح کردن تفسیر عقلی خود با توجه به روایات متناسب، مواردی از علائم ظهور را از باب جری1 و  تطبیق بر آن آیات، منطبق می‌کند؛ برای نمونه، در آیه 54 سوره سبأ خداوند فرموده است:

وَحِیلَ بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ مَا یَشْتَهُونَ کَمَا فُعِلَ بِأَشْیَاعِهِم مِّن قَبْلُ ؛ سرانجام میان آن‌ها وخواسته هایشان جدایی افکنده شد؛ همان‌گونه که از پیش، با پیروان آن‌ها عمل شد.

وی، معنای آیه را فاصله افتادن بین مشرکان و خواسته‌ها و آمال دنیوی آنان ـ که آن‌ها را پناهگاه خود تصور می‌کردند ـ می‌داند. سپس با اشاره به روایات مستفیضه از شیعه و سنی، جریان خسف بیداء (فرو رفتن سپاه سفیانی در سرزمین بیداء) را از باب جری، به آیه مرتبط می‌داند. از تفاسیر اهل سنت، به درالمنثور سیوطی اشاره می‌کند که در روایتی از اهل سنت ذیل آیه، جریان سفیانی را از قول پیامبر نقل می‌کند: خداوند سفیانی و همراهانش را وقتی به بیداء می‌رسد، در زمین فرو می‌برد؛ پس هیچ‌کدام از آن‌ها نجات نمی‌یابد، جز یکی که این خبر را برای انسان‌ها نقل می‌کند:

می‌توان گفت: مرحوم علامه، در بحث علائم الظهور نیز مانند مباحث دیگر، روایات مستفیض و قابل اعتماد را مطرح می‌کند و به طور قطع و یقین ـ مانند بعضی از مفسران ـ آیات را بر آن وقایع یا علائم، حمل نمی‌کند؛ اما چون قرآن، در همه زمان‌ها جاری است، در زمان متصل به ظهور مهدی نیز این‌گونه آیات، با وقوع آن علائم، جریان دارد و مصداق می‌یابد. در واقع، نگاه کلی‌نگر علامه، باعث می‌شود نوعی سنت الهی دربار? مشرکان و اغراض و آمال آن‌ها را مطرح و در زمان‌های خاص نیز آن سنت‌ها را جاری بداند. برای نمونه، در تفسیر آیه 5 سوره اسراء، بیان می‌نماید که احتمالاتی در تحقق این وعده الهی داده شده است و در تفسیر البرهان از قول امام صادق علیه السلام به گروهی اشاره می‌شود که قبل از قیام قائم، توسط خدا برانگیخته می‌شوند و مخالفان اهل بیت: را شناسایی و دستگیر می‌کنند. علامه،  با اشاره به روایات دیگر، اساس این وقایع را تکرار حوادث بنی‌اسرائیل در امت اسلام می‌داند؛ بدین معنا که شبیه این وعده‌ها و حوادث، در قوم بنی اسرائیل واقع شده است.

خیانت در امانت، تصدیق دروغگو، تشبه زنان به مردان و برعکس، گسترش آلات لهو و لعب، امر به منکر و نهی از معروف، ذلت مؤمنان، گسترش ربا و رشوه، کاهش و نامنظم شدن باران را علامه از نشانه های آخر الزمان میداند.
منبع:http://www.tebyan.net

[ دوشنبه 95/8/3 ] [ 1:41 عصر ] [ اسحق رنجبری درویش ]

شیطان می‌کوشد تا از رشد معنوی انسان جلوگیری کند(1) و جامعه انسانی را به تباهی و فساد بکشاند.(2) برای دست‌یابی به این هدف نیز می‌کوشد تا با تزیین (3) و گناه و نابهنجاری اخلاقی و اجتماعی،(4) شبهه‌افکنی(5) و ایجاد انجمن‌های سری توطئه(6) مردم را به سوی اطاعت خود به عنوان کسی که خواهان خیر و صلاح آن‌هاست، دعوت کند.

هر فرد و جامعه‌ای که اطاعت شیطان‌های انسانی و جنی را اختیار کند، گرفتار اموری می‌شود که شناسایی آن، می‌تواند گامی مهم برای شناسایی دوست و دشمن باشد؛ به این معنا که شیطان، دشمنی است که خود را به عنوان دوست معرفی می‌کند و امور باطل و نابهنجار را به عنوان کارهای نیک و پسندیده و مفید جلوه می‌دهد. پیروی از شیطان و همراه شدن با او آثار دنیوی و اخروی متعددی برای آدمی به دنبال دارد که در نتیجه آن نه تنها زندگی این دنیایی انسان، بلکه زندگی اخروی او را نیز دچار خسران عظیمی می‌کند.
عذاب الهی

«یَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّیْطَانَ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِیًّا * یَا أَبَتِ إِنِّی أَخَافُ أَن یَمَسَّکَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَکُونَ لِلشَّیْطَانِ وَلِیًّا»؛ «اى پدر من، شیطان را (با اطاعت از او) پرستش مکن، زیرا شیطان، خداى رحمان را همواره نافرمان است * اى پدر من، همانا بیم دارم که تو را عذابى از جانب خداى رحمان رسد و در نتیجه دوست و یاور شیطان شوى (در دنیا مورد لعن و در آخرت قرین آتش او گردى)».(7) 

در این آیه شریفه حضرت ابراهیم(علیه السلام) عمویش را به پیروی از توحید دعوت کرده و وقتی از او جواب مثبت نمی‌شنود، به آثار این کار اشاره می‌کند و می‌فرماید: « اگر مرا متابعت نکنی و توحید الهی را نپذیری و مشغول پرستش بت‌ها شوی، آثار شوم و بدی متوجه تو می‌شود که تو را به مسیر معصیت و غضب خدا می‌کشاند».

مراد از عبادت شیطان در این آیه، پرستش او نیست؛ بلکه اطاعت نمودن اوامر و وسوسه‌های اوست.(8)

سوق به فحشاء

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَا مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَن یَشَاء وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»؛ «اى کسانى که ایمان آورده‏اید، پیروى از گام‏هاى شیطان نکنید و هر کس از گام‏هاى شیطان پیروى کند مسلّما او دستور کار زشت و ناپسند مى‏دهد. و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود هیچ یک از شما هرگز (از فساد عقاید و اخلاق و عمل) پاک نمى‏شد، و لکن خداست که هر کس را بخواهد (در مراحل کمالات) پاک مى‏کند و خداوند شنوا و داناست.»(9)

نفوذ افکار شیطانی به صورت اندک و تدریجی شروع می‌شود و بدون اکتفا به همان مقدار و یا عدم پیشگیری از همان ابتدای وسوسه‌هایش کار به جاهای باریک و خطرناک کشیده می‌شود. وسوسه‌های شیطان مرحله به مرحله، گام به گام و تدریجی است. او هرگز به انسان پاکدامن را یکباره به آغوش فساد نمی‌کشاند؛ بلکه او را قدم به قدم به سمت آلودگی و گناه و فحشا می‌کشاند ؛

در آغاز معاشرت و دوستی با آلودگان است.

سپس شرکت در مجالس آن‌هاست. آنگاه فکر گناه است. سپس ارتکاب مصادیق مشکوک و شبهه‌ناک است و در نهایت انجام گناه یا شروع به معصیت کوچک است؛ هر چند در گام‌های بعدی گرفتار بدترین گناهان کبیره می‌شود و هیچ باکی ندارد.(10)

رهبر فاسد، پیروانش را هم به فساد می‌کشاند؛ از این رو قرآن به مومنان هشدار می‌دهد که از شیطان پیروی نکنید؛ چرا که او شما را جز به فحشا و منکر دعوت نمی‌کند.

نابودی

«وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَد تَّبَیَّنَ لَکُم مِّن مَّسَاکِنِهِمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَکَانُوا مُسْتَبْصِرِینَ»؛ «و قوم عاد و ثمود را نیز (هلاک نمودیم) و از مسکن‏هاى (ویران شده) آنها (سرنوشت بدشان) براى شما روشن شد، و شیطان عمل‏هاى (زشت) آنان را در نظرشان آراست پس آنها را از راه (خدا) بازداشت در حالى که پیشتر اهل بصیرت (به توحید و دین) بودند».(11)

این آیه شریفه که درباره قوم عاد و ثمود سخن می‌گوید، پایان کار آنان و علت آن را ذکر می‌‌کند که به خاطر لجاجت، شیطان کارهای ناروا و عقاید نادرست را در نظرشان زیبا جلوه داد و در نتیجه آنان از راه حق و پرستش خدا بازداشت؛ در حالی که چشم بینا و عقل و خرد داشتند و پیامبران الهی نیز راه حق را به آنان نشان داده بودند.
عدم تسلیم در برابر حق

«إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ»؛ «همانا کسانى (از اهل کتاب) که پس از آنکه راه هدایت بر آنها روشن شده به پشت سر خود برگشته‏اند (در عقاید سابق خود مانده‏اند) شیطان ( باطل‏ها و گناهان را) در نظر آنها آراسته نموده و در آرزوهاى دور و درازشان افکنده است».(12)

گاهی وسوسه‌های شیطانی چنان موثر واقع می‌شود که شخص بعد از دیدن و ایمان به حق، از حق روی می‌گرداند و مرتد می‌شود.

شیطان با دو عامل آن‌ها را به ارتداد می‌کشاند: اعمال ناشایست را در دیدگاهشان زیبا جلوه می‌دهد؛ آن‌ها را به آرزوهای طولانی مشغول می‌کند تا به خیال رسیدن به این آرزوها با اعراض از دین حق، به مخالفان آنان بپیوندند. در حقیقت نه به آروزی خود می‌رسند و نه آخرت خویش را حفظ می‌کنند و مصداق خسرالدنیا و الاخره می‌شوند.
کفر

«کَمَثَلِ الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِّنکَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ»؛ «(و مثل منافقان) مثل شیطان است که به انسان گفت: کافر شو و چون کافر شد، گفت: همانا من از تو بیزارم، همانا من از خدایى که پروردگار جهانیان است مى‏ترسم».(13)

از جمله کارهای بسیار مهم و در عین حال شیرین و جذاب قرآن، تشبیه نمودن کاری به کاری یا شخصی به شخص دیگر است که با روشنی اصل جریان، مطلب را در اذهان جا می‌اندازد. همه افراد در غالب این تشبیه کردن‌ها و مثل زدن‌ها حقیقت را درک می‌کنند.

در این آیه کار منافقان و اهداف آنان را نسبت به دوستان خود این‌گونه به کار شیطان نسبت به فریب خوردگان خودش تشبیه می‌کند: مثل کارهای منافقان همانند اعمال شیطان است. آنان بسان شیطان به دوستان خود وعده‌های دروغین می‌دهند که اگر فلان کار را بکنید با یاری ما به نتیجه می‌رسید، اما در مواقع حساس که نیاز واقعی به یاری آن‌ها دارند، آنان اعلام می‌دارند شما از ما نیستید و ما از شما بیزاریم.
سرگردانی

«قُلْ أَنَدْعُو مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ یَنفَعُنَا وَلاَ یَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللّهُ کَالَّذِی اسْتَهْوَتْهُ الشَّیَاطِینُ فِی الأَرْضِ حَیْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ یَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَىَ وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ»؛ «بگو: آیا جز خداوند چیزى را بخوانیم (بپرستیم) که نه سودى به ما می ‏دهد و نه زیانى می رساند، و پس از آنکه خدا ما را هدایت نمود (به دوران جاهلیت) عقبگرد کنیم؟! همانند کسى که شیطانها (ى جنّى) او را در روى زمین سرگردان کرده‏اند، در حالى که او را یارانى است که به سوى هدایتش می خوانند که بیا به سوى ما (ولى او از شدت تحیّر نمى‏پذیرد) بگو: بشتردید هدایت خدا همان هدایت (واقعى) است و ما مأموریم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم».(14)

بازگشت از توحید به شرک همانند این است که انسان به واسطه وسوسه‌های شیطان از شاهراه سعادت فاصله بگیرد و در بیابان حیرت سرگردان شود.

گاهی وسوسه‌های شیطان آن چنان در پیروانش اثر می‌گذارد که در عین وجود راهنمایان حقیقت مانند انبیاء ، گویا به هیچ وجه این گونه افراد دلسوز را نمی‌بینند و حرف‌های آنان را نمی‌شنوند.                                               


[ دوشنبه 95/8/3 ] [ 1:26 عصر ] [ اسحق رنجبری درویش ]
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 32
بازدید دیروز: 37
کل بازدیدها: 137116