سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مجله اینترنتی فرهنگی روستای مازغ بالاشهرستان میناب

1373 سال از زمانی می‌گذرد که نخستین زائر کربلا با پای پیاده به این سرزمین مقدس رهسپار شد. این سنت هنوز هم میان شیعیان ادامه دارد و عوامل آب و هوایی مانند باران شدید هم نمی‌تواند مانع آنان شود.
از هنگامی که نخستین زائر مضجع منور اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین از مدینه به سمت کربلا رهسپار شد تاکنون 1373 سال می‌گذرد. او «جابر بن عبدالله انصاری» نخستین زائر کربلای معلی در اربعین سال 61 هجری است.

 امام صادق(علیه السلام)  درباره ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام) با پای پیاده می‌فرماید: کسى که با پای پیاده به زیارت امام حسین(علیه السلام) برود، خداوند به هر قدمى که برمى‏دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مى‏فرماید و یک درجه مرتبه‏اش را بالا مى‏برد، وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو فرشته را موکل او مى‏‌فرماید که آنچه خیر از دهان او خارج می‌شود را نوشته و آنچه شر و بد است را ننویسند و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مى‏‌گویند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل‌بیت رسولش هستی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد کرد. (کامل الزیارات ص 134)

سنت حسنه پیاده‌روی اربعین نیز در سال‌های حضور ائمه معصومین(علیهم السلام) با وجود حکومت سفاک و خونریز اموی و عباسی انجام می‌شد.

در برخی از روایات تاریخی بیان شده است که زیارت کربلا با پای پیاده در زمان «شیخ انصاری» (متوفی سال 1281 قمری) رسم بوده است،‌ اما در برهه‌ای از زمان به ورطه فراموشی سپرده می‌شود که در نهایت توسط «میرزا حسین نوری» دوباره احیا می‌شود.


این عالم بزرگوار اولین بار در عید قربان به پیاده‌روی از نجف تا کربلا اقدام کرد که 3 روز در راه بود و حدود 30 نفر از دوستان و اطرافیانش ایشان را همراهی می‌کردند.


[ چهارشنبه 95/8/26 ] [ 12:15 صبح ] [ اسحق رنجبری درویش ]

 

«صبراً على قضائِک یا ربّ لاإلهَ سواک، یا غیاثَ المستغیثین، مالی رَبّ سِواک ولا معبودَ غیرک، صبراً على حکمک یا غیاثَ مَن لا غیاثَ له، یا دائماً لا نفادَ له، یا محیى الموتى، یا قائماً على کل نفس بما کسبت احکم بینى وبینهم وأنت خیرُ الحاکمین»

«در مقابل قضا و قدر تو شکیبا هستم؛ ای پروردگاری که به جز تو خدایی نیست؛ ای فریاد رس دادخواهان که مرا جز تو پروردگار و معبودی نیست. بر حکم و تقدیر تو صابر و شکیبا هستم. ای فریاد رس آن که فریاد رسی ندارد. ای همیشه زنده ای که پایان ندارد. ای زنده کننده مردگان. ای خدایی که هر کس را با اعمالش می سنجی، در میان من و این مردم حکم کن که تو بهترین حکم کنندگانی»

[ شنبه 95/8/15 ] [ 2:20 صبح ] [ اسحق رنجبری درویش ]

سه سالگی‏ اش بر مدار عاشورا می‏چرخد.
اتفاقی که طنین خنده‏های کودکانه‏اش را به غارت می‏برد
در عطش می‏ماند و می‏گدازد.
فرات از چشمانش مهاجرت می‏کند.
بی‏پناهی‏اش، در تمام بیابان‏ها تکثیر می‏شود
این سه سالگی اوست که در ویرانه‏ای کنار کاخ سبز، به اهتزاز درآمده و مکر خاندان ابوسفیان را به زانو درآورده است.


[ شنبه 95/8/15 ] [ 2:13 صبح ] [ اسحق رنجبری درویش ]
<      1   2   3   4      
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 15
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 137023